مرداد 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


اللهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم ضمن عرض سلام وخوش امد گویی خدمت سروران گرامی هدفم از وبلاگ نویسی فقط رضای خداوند است شاید بتوانم در این راستا عماری برای سید علی زمان باشم از نظرات وپیشنهادات وانتقادات شما گرامیان به گرمی استقبال میکنم ومتشکرم یاعلی(عمار)


 موضوعات 

  • همه
  • سبک زندگی اسلامی
  • طوفان جاهلیت
  • یاد شهدا
  • بیانات حکیمانه حضرت اقا
  • تزکیه نفس
  • جنگ نرم
  • معارف اهل بیت
  • مناسبتهای ملی
  • تزکیه نفس
  • اسلام ستیزی
  • موضوعات اخلاقی
  • احکام
  • تربیت فرزند(تاثیرپاداشهای اجتماعی دررفتار فرزند
  • باشهدا(اخلاص شهیدبروجردی)
  • انتخابات
  • پزشکی درمانی
  • دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران
  • 8سال دفاع مقدس
  • حقوق بشرامریکایی
  • فتنه 18تیرماه78و....
  • فتنه 18تیرماه78و.....
  • جهادتبیین
  • شیوه های جنگ نرم 1
  • تبیین وضعیت اقتصادی موجود
  • محمدباقرقالیباف سیاستمدار ضعیف1
  • بیانات حضرت اقا:ظلم نکنیم
  • با شهدا(شهیداصغرفرشچی)
  • جنگ شناختی براساس ایات قران
  • ازادی غربی
  • پافشاری حجاب درجمهوری اسلامی
  • مطالبه گری
  • بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
  • اختیارات مقام معظم رهبری درایران
  • چرادرایران مانندکشورهای غربی ازادی وجودندارد؟؟؟
  • حجاب اجباری یا حجاب الزامی
  • بیانات حضرت اقا درخصوص حادثه تروریستی شیراز
  • بیانیه مجمع ملی فعالان امربه معروف و نهی از منکر در پی حادثه تروریستی در شاهچراغ شیراز
  • اراده خداوندمتعال برای ملت ایران
  • من شما زنها رابه رهبری قبول دارم
  • جهادتبیین سرداردلها
  • جهادتبیین ،ایران بدون اسلام
  • جهادتبیین،داعش امریکایی
  • وقتی عمارها نباشند ده تا مالک هم که باشند به عمود خیمه معاویه نمی‌رسند!
  • بیانیه مجمع عالی جهادگران کشور به نمایندگی 42000 گروه جهادی
  • راهپیمایی بزرگ یوم الله 13 ابان1401
  • یوم الله 13 ابان
  • غبارروبی وعطرافشانی گلزارشهدای دانش اموزدرشاهرود
  • غبارروبی وعطرافشانی گلزارشهدای دانش اموزدرشاهرود
  • غبارروبی وعطرافشانی گلزارشهدای دانش اموزدرشاهرود
  • وهابیت را بیشتربشناسید1
  • 17 توصیه امام خامنه ای (حفظه الله) برای احیای واجب فراموش شده
  • 17 توصیه امام خامنه ای (حفظه الله) برای احیای واجب فراموش شده
  • احیای واجب فراموش شده
  • هدف امریکا از تحریم های ظالمانه از منظرامام خامنه ای(حفظه الله)
  • روحانیون فداکاران عرصه تبیین،تبلیغ وجهاد
  • وهابیت را بیشتربشناسید2
  • جهادتببین
  • #ایران_جوان_بمان
  • وهابیت را بیشتربشناسید4
  • وهابیت را بیشتربشناسید5
  • وهابیت را بیشتربشناسید6
  • وهابیت را بیشتربشناسید7
  • حوزه های سکولار
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • جهادتبیین-اغتشاشات ازمنظرامام خامنه ای (حفظه الله)
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • وهابیت را بیشتربشناسید9
  • وهابیت را بیشتربشناسید10
  • وهابیت را بیشتربشناسید11
  • وهابیت را بیشتربشناسید12
  • وهابیت را بیشتربشناسید13
  • قاتل نباشید و فرزندانتان را نکشید.
  • قاتل نباشید و فرزندانتان را نکشید.
  • قاتل نباشید و فرزندانتان را نکشید.
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • #احیای_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
  • #ایران_جوان_بمان
  • دیکتاتورکیست؟؟؟
  • #فتنه ۸۸ یک جنگ احزاب واقعی بود!
  • اهمیت امر به معروف و نهی از منکر از زبان سردار حاج قاسم سلیمانی
  • اوج حقارت شارلی ابدواز اهانت به ساحت پیامراعظم (ص)تا اهانت به نائب برحق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
  • جهادتبیین ازمنظر امام خامنه ای (حفظه الله)
  • مدّاحی اهل بیت علیهم‌السلام میراث شیعه است
  • فعالیتهای گروه جهادی شهید محسن حججی خواهران بسیج طلاب شاهرود
  • حماسه حضورمردم ولایتمدار شاهرود درراپیمایی یوم الله22بهمن
  • فعالیتهای گروه جهادی شهید محسن حججی خواهران بسیج طلاب شاهرود
  • جهادتبیین اقتصادی
  • بیانات حضرت اقا درعیدفطر1402
  • بیانات حضرت اقا درعیدفطر(2)1402
  • بیانات حضرت اقا درعیدفطر(3)1402


  •  نوای وبلاگ رهبرمن 


     روزشمار عیدغدیر 

    روزشمار غدیر روزشمارعیدغدیر

     دعای عظم البلا 

    دعای عظم البلا

     دفاع مقدس 

    جنگ دفاع مقدسجنگ

     روزشمارفاطمیه 

    روزشمار فاطمیهفاطمیه


     روزشمارمحرم 

    روزشمار محرم عاشوراروزشمارمحرم

     مرگ بر امریکا 

    مرگ بر آمریکا

     یادگار انقلاب 

    انقلاب اسلامی

     ذکرایام هفته 

    ذکر روزهای هفته

     انس با قران 

    آیه قرآن تصادفی

     دانشنامه مهدویت 

    مهدویت امام زمان (عج)

     پخش زنده حرمها 

    پخش زنده حرم

     زیارت عاشورا 

    زیارت عاشورا

     دعای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه 

    دعای فرج

     جانم فدای رهبر 

    اللهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم ما را به غیر داغ تو گریان نمیکنند جز در هوای روضه بریشان نمیکنن انان که مومنن امتحان شده اند هر چه کنند بشت به ایمان نمیکنند تا برچم حسین رو بام خانه هاست باور کنید حمله به ایران نمیکنند یاد شهیدان یاد ولایت میاورد بیهوده نیست یاد شهیدان نمیکنند پیران مدعی همین انقلاب ما کاری که میکنند جوانان نمیکنند با نهضت حسینی دوران مخالفند حفظ حریم بیر جماران نمیکنند اسلام زنده است ببینید دشمنان دیگر هوای حمله به لبنان نمیکنند این گردباد های به غیرت درامده تسلیم رهبرند که طوفان نمیکنند صد شکرکه دستان ولی برسرماست دستان ابوالفضل علی یاور ماست ما فاتح فتنه های دورانیم چون سید علی خامنه ای رهبر ماست ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم امروز اگر سینه و زنجیر میزنیم فردا به عشق فاطمه شمشیر میزنیم ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد از ما بترسید طایفه ای پر اراده ایم ما مثل کوه پشت سید علی ایستاده ایم مردم همیشه نور خدا منجلـی شود / در سینه ای که مملو مهر ولــی شود من افتخار می کــــنم آری خـــدا کــنـد / جـانم فــــدای حضرت سیدعلــــــی شود

     مرگ بر امریکا 

    -->

     نوای وبلاگ 

     
      پاداش زيارت حضرت رضا(علیه السلام) ...



    پاداش زيارت حضرت رضا(علیه السلام):

    جناب شيخ طوسي از حضرت رضا(ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:«در خراسان بقعه‏اي است و زماني خواهد آمد كه آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان مي‏شود تا روز قيامت كه در صور دميده مي‏شود و قيامت فرا مي‏رسد.»
    پرسيدند: اي پسر رسول خدا! اين بقعه كدام بقعه است؟ فرمود:«اين بقعه در سرزمين طوس است، به خدا سوگند! آن زمين، باغي از باغهاي بهشت است. هر كه مرا دراين بقعه زيارت كند مانند كسي است كه رسول خدا را زيارت كرده است و براي او پاداش هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول نوشته خواهد شد و من و پدرانم روز قيامت شفاعت كننده او خواهيم بود.»

    دل که شد از آن من صاعقه اش می کنم ***** شعله جانسوز بی سابقه اش می کنم

    هرکــه شود زائـــرم؛وقـت خداحـافـظی ***** تـــا در باغ بهشت بدرقه اش می کنم

     

    موضوعات: عیدغدیر  لینک ثابت

    [جمعه 1394-05-30] [ 02:01:00 ب.ظ ]  



      بیانات امام خامنه ای (حفظه الله)در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی ...

     

    رهبر فرزانه انقلاب ا سلامی ایران حضرت ایت الله خامنه ای  (حفظه الله) امروز 94/5/26 دردیدار با  اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام واتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی فرمودند : نیت امریکا نفوذ  اقتصادی ، نفوذ سیاسی ، ونفوذ فرهنگی  در ایران است که ما  با همه توان که  بحمدالله این توان امروز زیاد هم هست با این نفوذ مقابله خواهیم کرد واین راه را به طور قاطع خواهیم بست . امریکایی ها می خواهند در منطقه هم نفوذ کنند واهداف خودشان را دنبال کنند ،که ما نخواهیم گذاشت ، انها دنبال تجزیه عراق و سوریه اند که به حول قوه الهی این اتفاق نخواهد افتاد،سیاستهای ما در منطقه، نقطه‌ی مقابل سیاستهای آمریکا است.

    ایشان افزودند :مصداق مجاهدت برای ما پیروان اهل بیت (ع)مبارزه باراه ونقشه های استکبار است  که اولا باید دست دشمن را بشناسیم و بعد با برنامه ریزی با اهداف دشمن مبارزه کنیم .

    ولی امر مسلمین جهان فرمودند : ما از مقاومت در منطقه ومقاومت فلسطین  که یکی از برجسته ترین فصول تاریخ اسلامی است دفاع می کنیم  واز هر کسی که با اسرائیل مبارزه کند و رژیم صهیونیستی را بکوبد ومقاومت را تایید کند ، همه جور حمایتی را که برای ما ممکن باشداز او می کنیم .

    ما تشیّعی را که مرکز و پایگاه تبلیغاتش لندن است قبول نداریم؛ این تشیّعی نیست که ائمّه (علیهم‌السّلام) آن را ترویج کردند و آن را خواستند. تشیّعی که بر پایه‌ی ایجاد اختلاف،بر پایه‌ی تمهید و صاف‌کردن جادّه برای حضور دشمنهای اسلام است، این تشیّع، تشیّع نیست؛ این انحراف است. تشیّع مظهر تامّ اسلام ناب است، مظهر قرآن است.

    ما از کسانی که کمک به وحدت میکنند حمایت میکنیم، با کسانی که ضدّ وحدت عمل میکنند مخالفت میکنیم، از همه‌ی مظلومان دفاع میکنیم.

     ما با این حرفهایی که بگویند «شما در قضیّه‌ی بحرین و مانند آن دخالت کردید.» از میدان خارج نمیشویم؛ ما هیچ دخالتی هم نکردیم امّا از آنها حمایت میکنیم.ما برای مردم مظلوم بحرین، برای مردم مظلوم یمن غصّه میخوریم، برایشان دعا میکنیم، هر کمکی بتوانیم بهشان میکنیم. امروز حقیقتاً مردم یمن و ملّت یمن، مظلومند؛ یک کشور را دارند ویران میکنند به‌خاطر اهداف استکباری و سیاسی، همراه با حماقت؛ هدفهای سیاسی را جور دیگر هم میشد دنبال کنند، اینها دارند این اهداف سیاسی را با حماقت دنبال میکنند. برای ما حوادث یمن دردناک است و [همین‌طور] بسیاری از حوادث دنیای اسلام؛ در پاکستان و افغانستان و مانند اینها هم حوادث زیادی هست که واقعاً دردآور است. اینها را بایستی دنیای اسلام با بیداری و بصیرت علاج بکند.

    امام خامنه ای در ادامه بیانات حکیمانه خود بیان کردند،هفتاد درصد مردم، هشتاد درصد مردم گرایش دینی دارند، آن‌وقت در همان کشورها رادیوها و تلویزیون‌ها در جهت دینی حرکت نمیکنند و خواست مردم را انعکاس نمیدهند؛ این خیلی [عجیب است‌]؛ همان چیزی را اینها انعکاس میدهند که خواست امپراتوری خطرناک رسانه‌ای استکبار است. امروز استکبار یک امپراتوری عظیم رسانه‌ای درست کرده؛ اخبار را به میل خودشان تحریف میکنند، پنهان میکنند، دروغهایی را بیان میکنند، سیاستها را از این طریق القا میکنند؛ آن‌وقت مدام هم میگویند که ما [بی‌طرفیم‌]! این رادیوی انگلیس ادّعا میکند که ما بی‌طرفیم؛ دروغ میگویند، چه بی‌طرفی‌ای؟ اینها درست در میدان سیاستهای استکباری و استعماری حرکت میکنند، چه سیاستهای آمریکایی، چه سیاستهای انگلیسی؛ چه رسانه‌های شنیداری، چه رسانه‌های مکتوب، چه خبرگزاری‌ها، چه وسایل عجیب ارتباطاتی که امروز به‌وجود آمده، همه در خدمت سیاستهای آنها است؛ در خدمت استکبار است، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت اهداف آنها است. در مقابله‌ی با این امپراتوری خطرناک و این مافیای عظیم رسانه‌ای که امروز در اختیار سرمایه‌داران و کمپانی‌های آمریکایی و صهیونیستی است، یک کاری باید انجام داد. این کاری که شما دارید میکنید، شروع یک حرکت است؛ این حرکت را بایستی دنبال کرد، باید تقویت کرد، روزبه‌روز باید تشدید کرد، شرکا و همراهانتان را باید اضافه کنید.و ان‌شاءالله آینده‌ی خوبی در انتظار است.

    من به شما عرض بکنم علی‌رغم رجزخوانی‌هایی که استکبار میکند و تلاش فراوانی که از لحاظ مالی و نظامی و سیاسی و امنیّتی، استکبار و همراهان استکبار و دنباله‌های استکبار انجام میدهند، در این منطقه و در کلّ دنیای اسلام، آینده قطعاً متعلّق به اسلام است؛ روزبه‌روز ان‌شاءالله عزّت اسلام بیشتر خواهد شد، قدرت اسلام بیشتر خواهد شد. البتّه لازم است مجاهدت بشود و انسانهای مجاهد، مردان و زنان مجاهد، جوانان مجاهد در همه‌ی دنیای اسلام، بحمدالله زیادند، قدر آنها را باید بدانیم، شعارهایمان را، حرکتهایمان را، کلماتمان را، فعّالیّتهایمان را باید در این جهت قرار بدهیم و یقیناً خدای متعال کمک خواهد کرد. اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم.


    والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

     

    موضوعات: پندهای حکیمانه  لینک ثابت

    [دوشنبه 1394-05-26] [ 10:44:00 ب.ظ ]  



      گفتن «مرگ بر آمریکا» لیاقت می خواهد ...


    گفتن «مرگ بر آمریکا» لیاقت می خواهد

    ماه ذی الحجه سال نهم هجری بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خداوند ماموریت یافت آیات سوره برائت را بر مشرکین و زائران مکه قرائت کند. بدین منظور پیامبر(ص)، ابوبکر را به سوی مکه اعزام نمود. اما اندکی بعد از حرکت ابوبکر از مدینه به سمت مکه، جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند بر تو سلام می فرستد و می فرماید جز تو یا کسی که به منزله ی تو باشد نمی تواند این ماموریت را به انجام رساند.

    پیامبر (ص) بعد از دریافت وحی الهی، امیرالمومنین علی علیه السلام را مامور کرد تا خود را به ابوبکر برساند و سوره برائت و پیمان نامه پیامبر(ص) را از او بگیرد و در میان حاجیان و مشرکین مکه قرائت کند. امیرالمومنین(ع) بر طبق فرمان پیامبر (ص)عمل کرد و در ایام حج به مدت سه روز در صبح و ظهر و شام با خواندن آیات سوره برائت، بیزاری خدا و رسولش را از مشرکین با صدای بلند و رسا فریاد می زد و به مشرکین گوشزد می کرد که از این به بعد هیچ مشرکی نمی تواند حج خانه خدا را به جا آورد و با این کار ؛مشرکان کینه توز را از صلابت و دلیری خویش به شگفت وامی داشت.

    بیزاری جستن از مشرکان و فریاد برائت سر دادن ،کار هر کسی نیست. فریاد برائت از مشرکین را علی علیه السلام سر می دهد که بی واهمه در بستر پیامبر (ص)می خوابد و خود را در معرض شمشیرهای پر از کین قرار می دهد؛ نه آن کسی که در پناه غار هم دلش می لرزد.

    خداوند به هر کسی اجازه نمی دهد بر سر دشمنانش فریاد برائت برآورند. فریاد برائت را کسی همچون علی علیه السلام سر می دهد که دلاوری هایش در میدان احد جبرئیل را شگفت زده می کند و صلابتش ،خیبر را به تسلیم وامی دارد نه آنان که از کارزار احد و خیبر می گریزند.

    فریاد بیزاری از دشمن را عباس (ع) سر می دهد که امان نامه ی شمر را پاره می کند و حتی وقتی به دل دشمن می زند و تحریم آب را می شکند حسرت یک جرعه نوشیدن آب را بر دل فرات می گذارد.

    فریاد برائت از دشمنان خدا؛ فریادی است که در بستر زمان جاریست و امروز در شعار «مرگ بر آمریکا» تجلی یافته است. شعاری که خداوند به هر کسی لیاقت نمی دهد آن را بر سر دشمنش فریاد بزنند.

    « مرگ بر آمریکا » را خمینی (ره)کبیر سر می داد که جز خدا از کسی نمی ترسید و می فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

    « مرگ بر آمریکا» شعار بهشتی بود که می گفت آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.

    « مرگ بر آمریکا» شعار همه ی خوبانی است که در شلمچه و طلائیه و فکه و اروند حماسه آفریدند و ناظران وجه الله شدند. شعار همت و باکری و چمران است، شعار حسین فهمیده است که حیثیت مرگ را به بازی گرفت.

    «مرگ بر آمریکا» شعار اهل جهاد است پس اگر دلت برای گفتن این شعار صاف نیست به سبک زندگی ات نگاه کن تا ببینی که چگونه به روزمرگی ها عادت کرده ای و گمان می کنی زندگی همین است و بس.

    اگر قبلا این شعار را سر می دادی و اکنون برای گفتنش زبانت نمی چرخد ؛ پایه های ایمانت را چک کن شاید موریانه ی نفاق و ترس و دنیاطلبی پایه های ایمانت را خورده باشد.

    اگر صدایت در گفتن « مرگ بر آمریکا» صلابت ندارد یقین بدان که یا اهل خواندن زیارت عاشورا نبوده ای یا تاکنون هرچه زیارت عاشورا خوانده ای چیزی جز لقلقه ی زبان نبوده است.

    این سنت خداوند است که حرمت نفس های پاکی را که بر سر دشمنانش فریاد انزجار سر می دهند نگه می دارد و عینیت یافتن شعارهایشان را به نمایش می گذارد. لذا تاریخ گواه است که ما فقط وقتی از شعارهای انقلابمان دست کشیدیم که عملی شدنش را به نظاره نشستیم .

    ما گفتیم «مرگ بر صدام» و صدام را به گور فرستادیم ؛گفتیم «مرگ بر شوروی» و کمونیسم را به موزه فرستادیم و فروپاشی شوروی را شاهد بودیم؛ گفتیم «مرگ بر منافقین »و منافقین را به ذلت نشاندیم و آنقدر «مرگ بر آمریکا »می گوییم تا ایالات متحده را به پنجاه ایالت منفرده تبدیل کنیم.

     

    موضوعات: شعار مرگ برامریکا  لینک ثابت

    [جمعه 1394-05-23] [ 08:55:00 ب.ظ ]  




      امام صادق (ع):«نوجوانان خود را با احادیث ما آشنا کنید قبل از این که یکى از گروه هاى منحرف بر شما پیشى گیرند» ...

    امام صادق (علیه السلام) در مورد سرمایه گذارى معنوى براى نسل نو و حفاظت نوجوانان از گروه هاى منحرف و کج اندیش، مى فرمایند: «نوجوانان خود را با احادیث ما آشنا کنید قبل از این که مرجعه (یکى از گروه هاى منحرف) بر شما پیشى گیرند[۱]

    هدایت و تربیت نسل جوان به لحاظ اهمیتى که دارد امروزه بیش از گذشته مورد توجه اندیشمندان و جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان داراى خصوصیات عاطفى، اجتماعى و جسمانى است. حساسیت، تنوع خصلت هاى رفتارى، هیجان هاى درونى، علاقه شدید به دوستى با همسالان، عدم کنترل رفتار، حب ذات، الگو پذیرى و تقلید، افتخار به شخصیت و تشخص طلبى و میل به آزادى، شمه اى از ویژگى هاى اوست.

    با توجه به این ویژگى ها، شیوه رفتارى امام صادق (علیه السلام) با جوانان، و همچنین سخنان و دستور العمل هاى آن حضرت براى جوانان و برخورد با آنان، بهترین نسخه شفا بخش و راه گشاست. نگاه هاى مهربان، بزرگداشت شخصیت، توجه به استعداد و صلاحیت آنان، احترام به نیازهاى فردى و اجتماعى، رفتار محبت آمیز و حکیمانه و سرشار از عاطفه و خلوص، موجب جذب جوانان به سوى آن حضرت بود.

    آن حضرت به سرعت پذیرش سجایاى اخلاقى در نوجوانان توجه کرده و به ابوجعفر ; مؤمن طاق مى فرماید:

    « بر تو باد تربیت نوجوانان، زیرا آنان زودتر از دیگران خوبى ها را مى پذیرند.»[۲]

    در اینجا به ذکر چند نمونه از شیوه ها و راه کارهاى عملى برخورد و هدایت جوانان در پرتو گفتار و رفتار صادق آل محمد (علیه السلام) مى پردازیم:
    ۱ – رفتار نیکو و ملایم

    نوجوان، قلبى پاک، روحى حساس و دلى نازک و عاطفى دارد پس در برخورد با او باید راه نرمى و ملایمت پیش گرفت. نگاه مهربان، ارزش دادن به شخصیت و رفتار خوش، بهترین شیوه ارتباط با اوست. محبت، اظهار علاقه، صدا کردن با القاب، عناوین و نام هاى زیبا او را به سوى مبلغ و مربى جذب مى کند و در این حال مى توان ارتباط قلبى و عاطفى با او ایجاد کرد، سخنانش را شنید، راهنمایى کرد، لغزش ها را متذکر شد و بالاخره در عالم دوستى که یک ارتباط شدید روحى و عاطفى برقرار است، مى توان صفات زیبا را به او القاء نمود، نیازهاى بسیارى را از او برطرف کرد و او را از آلودگى ها بر حذر داشت، زیرا گرایش جوان به خوبى ها و زیبایى ها از دیگران بهتر و سریع تر انجام مى پذیرد.

    امام صادق (علیه السلام) فرمود:« هر کس سه خصلت را دارا نباشد از ایمان خود سودى نخواهد برد:

    اول – بردبارى، که جهل نادان را برطرف کند.

    دوم – پارسائى، که او را از حرام باز دارد.

    سوم – رفتار نیکو که با مردم مدارا نماید.»[۳]
    ۲ – آگاهى دادن در مسائل دینى

    یکى از علل دین گریزى برخى جوانان و نوجوانان، عدم آگاهى به مسائل دینى است ؛ زیرا انسان طبیعتا هر چه را نشناسد به سویش نمى رود و افکار و احساسات و حواس خود را به سوى آن معطوف نمى دارد. اما شناخت و آگاهى از خوبى ها و زیبائى ها به ویژه اطلاع از منافع آن، سریعا انسان نفع طلب را جذب کرده و آن را در نزد وی، دوست داشتنى مى کند. براى همین اگر جوانان با آثار، برکات، احکام و معارف دین آشنا شوند، فاصله شان با حقایق دینى کم خواهد شد.

    امام صادق (علیه السلام) به بشیر دهـّان (روغن فروش) فرمود: « از دوستان ما کسى که در دین خود اندیشه و تفقه نکند ارزش ندارد. اى بشیر! اگر یکى از دوستان ما در دین خود تفقه نکند و به مسائل و احکام آن آشنا نباشد، به دیگران (مخالفین ما) محتاج مى شود، هر گاه به آن ها نیاز پیدا کرد آنان او را در خط انحراف و گمراهى قرار مى دهند در حالى که خودش نمى داند.»[۴]

    ضرورت یادگیرى احکام دینى در منظر پیشواى ششم آن قدر مهم است که مى فرماید: « اگر به جوانى از جوانان شیعه برخورد نمایم که در دین تفقه نمى کند او را تأدیب خواهم کرد.»[۵]
    ۳ – شناساندن آسیب هاى اجتماعى

    آشنا نبودن نسل جدید با آفت هاى اجتماعى، موجب افت ارزش هاى اخلاقى، توفیق دشمنان فرهنگى و رواج خلاف و حرام در میان آنان مى باشد. اگر جوانان مسلمان با این آفت ها آشنا باشند و از عواقب بد آن در میان افراد جامعه اطلاع یابند، بنابر فطرت پاکى که خداوند در نهاد ایشان قرار داده از آن آفات فاصله خواهند گرفت و دامن خویش را به چنین آفات اجتماعى، آلوده نخواهند کرد.

    صادق آل محمد (علیه السلام) مواردى از آفت هاى اجتماعى را چنین فهرست کرده است : « به برادر ایمانى خود ستم ننماید، او را فریب ندهد، به او خیانت نکند، او را کوچک نشمارد، او را دروغگو نخواند، به او اف نگوید و اگر به او اف بگوید (غرغر کند) دوستی بین آن دو قطع مى شود و اگر به برادر ایمانى اش بگوید تو دشمن من هستى، یکى از آن دو کافر [باطنى ] مى شود و اگر برادرش را متهم نماید، ایمان در قلب او ذوب مى شود مانند ذوب شدن نمک در آب.»[۶]
    ۴ – ترغیب به دانش افزایى

    یک جوان مسلمان باید از علوم روز آگاهى کافى داشته باشد. تخصص در کنار تعهد یک اصل مسلم و تردید ناپذیر در فرهنگ ما است. کسانى در عرصه زندگى به اهداف دلخواه خود مى رسند که با شناخت دانش ها و مهارت هاى عصر خود به قله هاى سعادت نائل شده و با تعهد و ایمان خویش، اعتماد افراد جامعه را به خود جلب کنند.

    از منظر حضرت صادق (علیه السلام)، کسب دانش و مهارت هاى فنى براى یک جوان ضرورى است، آن حضرت مى فرماید: « هیچ وقت دوست ندارم یکى از جوانان شما (شیعه) را ببینم مگر اینکه در یکى از دو حال، شب و روز خود را سپرى کند : یا دانا باشد یا یاد گیرنده».[۷]
    ۵ – عادت دادن به حسابرسى

    یک تاجر زمانى در کار خود پیشرفت مى کند که در هر شبانه روز به حساب خود رسیدگى کرده و سود و زیان معاملات خویش را بداند در غیر این صورت بعد از مدت کوتاهى سرمایه و هستى خود را از دست خواهد داد. جوانى، یک سرمایه و فرصت بسیار عالى براى هر شخص است.

    اگر جوانی به حساب عمر خود رسیدگى نکند و نداند که در مقابل عمر خویش چه چیزى به دست آورده است، در آینده اى نه چندان دور سرمایه ی معنوى خویش را به باد فنا خواهد داد. اما اگر به حساب روزانه اش برسد و ببیند که در مقابل هر روز از دست رفته، یک قدم به سوى کمال برداشته، مسلما خوشحال شده و آن را تکرار می کند و در مقابل انحطاط فکرى و اخلاقى غمگین گشته و سعى در جبران آن داشته باشد، بدیهى است که رو به سوى رشد و ترقى خواهد نهاد .

    امام صادق (علیه السلام) به ابن جندب که جوانی فعال، پرشور و با ایمان بود مى فرماید: « اى پسر جندب! هر مسلمانى که ما را مى شناسد شایسته است که رفتار و کردار خود را در هر شبانه روز برخود عرضه دارد و حسابگر نفس خویش باشد تا اگر کار نیکى در آن ها دید، بر آن بیفزاید و اگر کار بدى در اعمال خود مشاهده نمود، از آن ها توبه کند، تا در روز قیامت دچار ذلت و حقارت نشود».[۸]
    ۶ – تعدیل حس دوست خواهى

    انسان با انس به دوستانش احساس مسرت و لذت مى کند. او در همنشینى با رفیق شفیق، نشاط و نیرو مى گیرد و این یک نیاز طبیعى اوست که باید نسبت به آن ارضاء شود. یک جوان در اثر این حس، به سمت دوستان و همفکران خود کشیده مى شود، او عاشق رفاقت است و دنبال ارتباط با هم سن و سالان خود مى باشد.

    از طرف دیگر بر اثر غلبه احساسات و شور و شوق جوانى و نپختگى نگرش عقلانى، ممکن است در دام دوستان ناباب بیفتد. از این رو در انتخاب یک دوست ممکن است دچار مشکلات گردد . امام جعفر صادق (علیه السلام) دقیقا روى همین نکته و به جوانان چنین رهنمود مى دهد: «دوستان سه دسته هستند:

    ۱- کسى که مانند غذا در هر زمان به او نیاز هست و او دوست عاقل است.

    ۲- کسى که [براى انسان] مانند بیمارى و درد [رنج آور] است، او دوست احمق [و نادان] است.

    ۳- کسى که وجودش براى فرد همانند داروى حیات بخش است، که او رفیق روشن بین [و اهل تفکر] است».[۹]
    ۷ – ضرورت ازدواج

    هر جوانی فطرتاً نیازمند ازدواج است و باید به این نیاز خدادادى و طبیعى خود از طریق مشروع پاسخ دهد . اما بعضى جوانان با بهانه قرار دادن بعضى مشکلات و سختى ها از این سنت الهى روى بر تافته و خود را در دام نفس شیطانى گرفتار مى کنند. به آنان باید توجه داده شود که این پیمان مقدس در میان تمام ملت ها وجود داشته و محبوب ترین بنیان نزد خداوند متعال است.

    با ازدواج، شخصیت و ایمان دو جوان کامل مى شود. صادق آل محمد (علیه السلام) فرمود: «من تزوج احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الآخر؛[۱۰] کسى که ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده است، پس باید در نصف دیگرش تقواى الهى پیشه کند».[۱۱]

    و در حدیث دیگرى آن حضرت به جوانان چنین پیام داد: «دو رکعت نماز فرد متاهل بر ۷۰ رکعت، نماز فرد مجرد برترى دارد».[۱۲]
    ۸ – تشویق به نماز

    بر اساس متون دینى ِ ما، نماز عامل کمال انسان و حافظ او از آلودگى ها و صفات مذموم و ناپسند است. همچنین این رفتار معنوى تاثیر بسزایى در بیدار کردن روح نظم و حفظ نظام انسان دارد . نماز، تسلى بخش و آرامش بخش دل هاى مضطرب در انسان هاى خسته و نگران است.

    نماز شاخص رهروان راه خدا و بهترین وسیله ارتباط صمیمانه رب العالمین است. «[روز قیامت] اولین چیزى که از بنده محاسبه مى شود نماز است. اگر از او نماز پذیرفته شد، سایر اعمالش پذیرفته مى شود اما اگر نماز او رد شد سایر اعمال [نیک] او نیز رد خواهد شد».[۱۳]

    آن حضرت در مورد زیان هایى که در اثر دورى از نماز براى انسان رخ مى دهد به ابن جُندب فرمود: « واى بر آن ها که از نماز غفلت کنند، در خلوت بخوابند و خدا و آیاتش را در دوران ضعف دین استهزاء کنند، آنان کسانى هستند که در آخرت بهره ندارند و خدا در روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت، آنان را تبرئه نخواهد کرد و عذاب دردناک براى آن هاست.»[۱۴]

    منابع

    [۱] . التهذیب، ج ۸، ص ۱۱۱.

    [۲] . الکافى، ج ۸، ص ۹۳.

    [۳] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۳۷.

    [۴] . منیه المرید، ص ۳۷۵; اصول کافى ج ۱، ص ۲۵.

    [۵] . بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۱۴.

    [۶] . وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۰۸.

    [۷] . امالى طوسى، ص ۳۰۳.

    [۸] . تحف العقول، ص ۳۰۱.

    [۹] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۳۷.

    [۱۰] . تحف العقول، ص ۳۰۲.

    [۱۱] . همان، ج ۱۰۰، ص ۲۱۹.

    [۱۲] . روضه الواعظین، ج ۲، ص ۳۷۴.

    [۱۳] . من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۸.

    [۱۴] . تحف العقول، ص ۳۰۲.

    موضوعات: عیدغدیر, تربیت جوان از منظر امام صادق (ع)  لینک ثابت

    [پنجشنبه 1394-05-15] [ 10:10:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

     نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام
    وقتی امام باقر علیه‌السلام از دنیا می‌رود بر اثر فعالیت‌های بسیاری که در طول این مدت خود امام باقر علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلامانجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار تغییر کرد؛ نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیه‌السلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنی‌امیه را -که هر روزی یک دولتی عوض می‌شد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنی‌امیه بود- واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه‌ی مناطق مسلمان‌نشین که در همه‌ی این مناطق شبکه‌ی حزبی امام صادق علیه‌السلام -یعنی شیعه، شیعه یعنی شبکه‌ی حزبی امام صادقعلیه‌السلام- شبکه‌ی امام صادق علیه‌السلام همه جا گسترده بود، از همه‌ی آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به راه بیندازد؛ این نقشه‌ی امام صادق بود. لذا وقتی که در خدمت امام باقر علیه‌السلام در روزهای آخر عمرش صحبت می‌شود و سؤال می‌شود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهی می‌کنند به امام صادق علیه‌السلام می‌گویند که گویا می‌بینم که قائم آل محمد این است. البته می‌دانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه نیست. حضرت ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه قائم نهایی آل محمد است، اما همه‌ی کسانی که از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که می‌گوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را می‌کند، این کارها را می‌کند، این رفاه را ایجاد می‌کند، این عدل را می‌گستراند، منظور حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.

    کار پنهانی و تشکیلاتی به‌طور معمول در صورتی‌که با اصول درست پنهان‌کاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی می‌ماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمی‌گذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزهکاری‌ها و حتی فرمان‌های خصوصی و تماس‌های محرمانه‌ی سران بنی‌عباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.

    بی‌گمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر می‌رسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیده‌ی آنان در می‌آمد، ما امروز از همه‌ی رازهای سربه‌مهر دعوت علوی و تشکیلات همه‌جاگسترده و بسیار محرمانه‌ی آن مطلع می‌بودیم.

    تنها راهی که می‌تواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابه‌لای این ابهام‌ها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت می‌شناسیم، خطوط اصلی زندگینامه‌ی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکنده‌ی تاریخی و نیز قرائنی به‌جز تاریخ بمانیم.
    نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیه‌السلام بدین شرح است:
    ۱٫ تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت.
    ۲٫ تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
    ۳٫ وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی.

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)6در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 07:03:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

    تبلیغ و بیان احکام دین و نیز تفسیر قرآن به شیوه‌ی فقه و بینش شیعی
    این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیه‌السلام است. به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه‌ی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستان هستند که امام صادق علیه‌السلام وسیع‌ترین- یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
    مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه‌ی دستگاه‌های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده‌ی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه است و پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه، آورنده‌ی یک دین و آموزنده‌ی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به‌جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
    با این آگاهی، به‌‌وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیه‌السلام فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می‌کرد: نخست و مهمتر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
    امام صادق علیه‌السلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‌ای غیر شیوه‌ی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه‌ی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می‌آمد، تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت.
    نخستین حکمرانان بنی‌عباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سال‌ها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل‌علی علیه‌السلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخم‌های کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه‌ی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک می‌کردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیری‌های رذالت‌آمیزش با امام صادق علیه‌السلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت‌وآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضل‌بن‌عمر» – چهره‌ی درخشان و معروف شیعی – هرگاه مسأله‌ای در باب زناشویی و طلاق و امثال این‌ها برای کسی پیش می‌آمد، به آسانی نمی‌توانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)5در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 07:01:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

    وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
    امام صادق علیه‌السلام در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی علیه‌السلام و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد؛ شبکه‌ای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسأله‌ی امامت عهده‌دار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیه‌السلام و نیز دیگر ائمه علیهم‌السلام، از جمله مهم‌ترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهول‌ترین و ابهام‌آمیزترین فصول این زندگینامه‌ی پرماجراست.
    برای اثبات وجود چنین سازمانی نمی‌توان و نمی‌باید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی – فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به‌کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
    باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده‌ای بود که اگرچه نظر بیننده‌ی عادی را جلب نمی‌کند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریان‌های پنهانی بسیاری می‌دهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهم‌السلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهم‌السلام تقریباً مسلم می‌گردد.

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)4در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 07:00:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

    امام صادق(ع) مرد علم و دانش ، مرد مبارزه ، مرد تشکیلات
    بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون عنصر جهاد، مبارزه و قیام در زندگی ائمه اطهار علیهم‌السلام

     حرکت تشکیلاتی
    امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‌اید. محفل درس امام صادق(ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌نظیر بود. همه‌ی حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به وسیله‌ی مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه‌ی آنها را امام صادق(ع) به شکل درست بیان کرد.
    اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزه‌ی دامنه‌دار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق(ع) زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از بین ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. اما آن بعد سوم را که اصلاً نشنیده‌اید، مرد تشکیلات بودن امام صادق(ع) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی این که وقتی امام صادق(ع) اراده می‌کند آن چه را که او می‌خواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم می‌گویند تا بدانند. یعنی از همه جا وجوهات و بودجه برای اداره‌ی مبارزه‌ی سیاسی عظیم آل علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه‌ی شهرها باشند که پیروان امام صادق(ع) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
    تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب‌الاجرا است. امام صادق(ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را به وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند با دستگاه بنیامیه مبارزه می‌کرد. در هنگامی‌که پیروزی او بر بنیامیه حتمی بود، بنی‌عباس به عنوان یک جریان مزاحم و فرصت‌طلب آمدند، میدان را گرفتند و بعد از آن امام صادق(ع) هم با بنی‌امیه و هم با بنی‌عباس مبارزه کرد.

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)7در تاریخ 59/6/14  لینک ثابت

     [ 06:58:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

     تبیین و تبلیغ مسأله‌ی امامت
    امام صادق(ع) نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجسته‌ی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل می‌داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطع ترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق(ع) به روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت می‌گیرد که همه‌ی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگی‌های بالقوه در همه‌جا احساس شده، زمینه‌های ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزه‌ا‌ی نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی‌فایده خواهد بود.
    نکته‌ی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله‌ی امامت اهلبیت علیهم‌السلام را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همه‌ی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» بهشمار میآورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان بهزمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق(ع) با این بیان، امامت خود را یک نتیجه‌ی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و آن را از حالت بی‌سابقه و بی‌ریشه و پایه بودن؛ بیرون می‌آورد و سلسله‌ی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار(ص) متصل می‌کند.
    روایت «عمروبن‌ابی‌المقدام» منظره‌ی شگفت‌آوری را ترسیم می‌کند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف به‌جا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ی وسایل ارتباط‌جمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. می‌گوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر – با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ی گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا می‌شد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »۱
    حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌کنانی است که در آن، امام صادق(ع) خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».
    صفوالمال، اموال گزیده‌ای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دست‌های مستحق را از آن بریده بودند و هنگامی‌که این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج می‌شود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمی‌شود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده می‌شود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده می‌کند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال – که آن نیز مربوط به امام است – معرفی می‌کند و با این بیان، به روشنی می‌رساند که امروز حاکم جامعه‌ی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.
    امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یک‌یک نام می‌برد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت می‌دهد و چون به نام خود می‌رسد، سکوت می‌کند. شنوندگان سخن امام به خوبی می‌دانند که پس از امام باقر(ع) میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق(ع) است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح می‌سازد و هم با لحن استدلال‌گونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علی‌بن‌ابیطالب(ع) بیان می‌کند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد ۴۷ بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان می‌توان یافت.
    مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکه‌ی گسترده‌ی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد می‌کند و بودن چنین شبکه‌ای را مسلم می‌سازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمی‌داشت، خدشه‌ای بر حتمیت موضوع وارد نمی‌آمد. مطالعه‌گر زندگینامه‌ی مدون ائمه علیهم‌ا‌لسلام از خود می‌پرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنی‌امیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانه‌های این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده می‌شود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همه‌جاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آل‌علی(ع) در بخش‌های مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبه‌خودی را عامل این پدیده‌های متناسب و مرتبط به هم دانست؟
    با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بی‌استثناء در همه‌جا انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) به عنوان محکوم‌ترین چهره‌ی اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد، آیا بدون وجود یک شبکه‌ی تبلیغاتی قوی ممکن است آل‌علی(ع) در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیده‌ی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهم‌السلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر به‌راستی چنین شبکه‌ی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ به‌طور خلاصه آن است که دلیل این بی‌نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنی‌عباس نیز به قدرت نمی‌رسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینه‌ها می‌ماند و کسی از آن خبر نمی‌یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)3در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 06:53:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

    * تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی
    این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق(ع) است. به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه‌ی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستان هستند که امام صادق(ع) وسیع‌ترین- یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
    مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه‌ی دستگاه‌های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده‌ی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر(ص) است و پیامبر(ص)، آورنده‌ی یک دین و آموزنده‌ی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به‌جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
    با این آگاهی، به‌‌وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق(ع) فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می‌کرد: نخست و مهمتر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
    امام صادق(ع) با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‌ای غیر شیوه‌ی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه‌ی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می‌آمد، تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت.
    نخستین حکمرانان بنی‌عباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سال‌ها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل‌علی(ع) گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخم‌های کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه‌ی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک می‌کردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیری‌های رذالت‌آمیزش با امام صادق(ع) مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت‌وآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضل‌بن‌عمر» – چهره‌ی درخشان و معروف شیعی – هرگاه مسأله‌ای در باب زناشویی و طلاق و امثال این‌ها برای کسی پیش می‌آمد، به آسانی نمی‌توانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.

     

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)2در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 06:51:00 ب.ظ ]  



      بیانات حضرت اقا حفظه الله در تبیین سیره امام جعفرصادق (ع) ...

    * وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی به روال بینش شیعی
    امام صادق(ع) در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی(ع) و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد؛ شبکه‌ای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسأله‌ی امامت عهده‌دار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق(ع) و نیز دیگر ائمه علیهم‌السلام، از جمله مهم‌ترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهول‌ترین و ابهام‌آمیزترین فصول این زندگینامه‌ی پرماجراست.
    برای اثبات وجود چنین سازمانی نمی‌توان و نمی‌باید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی – فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به‌کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
    باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده‌ای بود که اگرچه نظر بیننده‌ی عادی را جلب نمی‌کند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریان‌های پنهانی بسیاری می‌دهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهم‌السلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهم‌السلام تقریباً مسلم می‌گردد.

    پی‌نوشت:
    ۱٫ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۵۸
    ۲٫ کافی، ج ۱، ص ۱۸۶
    ۳٫ مفضل، یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) بود

    موضوعات: تبیین سیره امام صادق (ع)1در تاریخ 21 /3 /58  لینک ثابت

     [ 06:49:00 ب.ظ ]  



      سه خصوصیت نماز (بیانات گهر بار حضرت اقا حفظه الله) ...

    نماز برترین‌ چیزی‌ است‌ که‌ می‌تواند همه‌ی‌ افراد جامعه‌ی‌ مسلمان‌ را به‌ تهذیب‌ اخلاقی‌ و تعالی‌ روحی‌ و معنوی‌ برساند.

    سه‌ خصوصیت‌ عمده‌ در نماز هست‌ که‌ نقش‌ برتر آن‌ را در تهذیب‌ نفس‌ و پرورش‌ روانی‌ انسانها پدید می‌آورد.

    نخست‌ آن‌ که‌ نماز، با شکلی‌ که‌ در اسلام‌ برای‌ آن‌ معین‌ گشته‌ یعنی‌ حرکات‌ و اذکار مخصوص‌، به‌ طور طبیعی‌ نمازگزار را به‌ دوری‌ از گناه‌ و آلودگی‌ فرامی‌خواند: «ان‌ الصلوه‌ تنهی‌ عن‌ الفحشاء و المنکر».

    این‌ فراخوانی‌ پیوسته‌، توانایی‌ آنان‌ را دارد که‌ هر کس‌ را از منجلابها رها سازد و عروج‌ بخشد.

    «ان‌ الصلوه‌ تنهی‌ عن‌ الفحشاء و المنکر»

    دو آنکه‌ در او روح‌ پرستش‌ و خضوع‌ در برابر حضرت‌ باری‌ تعالی‌ را که‌ محبوب‌ حقیقی‌ و فطری‌ هر انسان‌ است‌، زنده‌ می‌کند و غبار فراموشی‌ از این‌ حقیقت‌ درخشنده‌ را که‌ در ژرفای‌ فطرت‌ او نهاده‌ شده‌ است‌ می‌سترد.

    در او روح‌ پرستش‌ و خضوع‌ در برابر حضرت‌ باری‌ تعالی‌ را که‌ محبوب‌ حقیقی‌ و فطری‌ هر انسان‌ است‌، زنده‌ می‌کند

    سوم‌ آنکه‌ به‌ جان‌ و دل‌ نمازگزار، آن‌ آرامش‌ و اطمینانی‌ را که‌ شرط اصلی‌ موفقیت‌ در همه‌ی‌ عرصه‌های‌ زندگی‌ است‌، هدیه‌ می‌کند و تزلزل‌ و اضطراب‌ را که‌ مانع‌ بزرگی‌ در راه‌ اقدام‌ مجدانه‌ برای‌ پرورش‌ اخلاقی‌ است‌، از او دور می‌سازد.

    به‌ جان‌ و دل‌ نمازگزار، آن‌ آرامش‌ و اطمینانی‌ را که‌ شرط اصلی‌ موفقیت‌ در همه‌ی‌ عرصه‌های‌ زندگی‌ است‌، هدیه‌ می‌کند

    هر یک‌ از سه‌ خصوصیتی‌ که‌ گفته‌ شد در خور آن‌ است‌ که‌ با تدبر و ژرف‌ نگری‌ دیده‌ و سنجیده‌ شود و از این‌ راه‌ بسیاری‌ از معارف‌ نماز آشکار خواهد شد.

    اکنون‌ هنگامی‌ که‌ می‌بینیم‌ نماز با این‌ ویژگیها و کارسازی‌ استثنایی‌اش‌، گستردگی‌یی‌ به‌ اندازه‌ی‌ گستره‌ی‌ همه‌ی‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌، دارد،

    یعنی‌ همه‌ در هر حال‌ و هر جا وظیفه‌ دارند آن‌ را به‌ جای‌ آورند
    و هیچکس‌، هرگز از قلمرو این‌ فریضه‌ی‌ الهی‌ بیرون‌ نیست‌، در می‌یابیم‌ که‌ اندازه‌ی‌ تأثیر آن‌ در تأمین‌ شرط نیکبختی‌ یک‌ ملت‌ و یک‌ جامعه‌، چقدر زیاد است‌.

    حقیقت‌ آن‌ است‌ که‌ هرگاه‌ در میان‌ مردمی‌، نماز ـ با همه‌ی‌ شرایطش‌ ـ رواج‌ داشته‌ باشد همین‌ یک‌ واجب‌ الهی‌ آنان‌ را تدریجا به‌ همه‌ی‌ نیکبختی ها می‌کشاند و خیمه‌ی‌ دین‌ را در زندگی‌ آنان‌ برپا می‌سازد. ۱۳۷۴/۰۶/۱۴

    هرگاه‌ در میان‌ مردمی‌، نماز ـ با همه‌ی‌ شرایطش‌ ـ رواج‌ داشته‌ باشد همین‌ یک‌ واجب‌ الهی‌ آنان‌ را تدریجا به‌ همه‌ی‌ نیکبختی ها می‌کشاند

    موضوعات: سه خصوصیت نماز  لینک ثابت

    [چهارشنبه 1394-05-14] [ 08:57:00 ب.ظ ]  



      سيره زندگانی امام صادق (عليه السلام) ...


    استاد شهيد مرتضى مطهرى
    زندگانى امام صادق عليه السلام


    امام صادق عليه السلام در ماه ربيع الاول سال 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملك بن مروان اموى به دنيا آمد،و در ماه شوال يا ماه رجب در سال 148 هجرى در زمان خلافت ابو جعفر منصور عباسى از دنيا رحلت كرد.در زمان يك خليفه با هوش سفاك اموى به دنيا آمد و در زمان يك خليفه مقتدر با هوش سفاك عباسى از دنيا رحلت كرد،و در آن بين شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانى به دودمان ديگر بود.

    مادر آن حضرت،همان طورى كه در كافى و بحار و ساير كتب ضبط شده،ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر بود، لذا از طرف مادر نسب آن حضرت به ابوبكر مى‏رسيد و چون قاسم بن محمد بن ابى بكر با دختر عموى خود اسماء دختر عبد الرحمن بن ابى بكر ازدواج كرده بود،بنابر اين مادر آن حضرت،هم از طرف پدر نواده ابو بكر است و هم از طرف مادر، و لهذا حضرت صادق مى‏فرموده:«ولدنى ابو بكر مرتين‏»يعنى ابو بكر دو بار مرا به دنيا آورد،از دو راه نسب من به ابو بكر مى‏رسد.
    فرصت طلايى

    امام صادق عليه السلام شيخ الائمه است،از همه ائمه ديگر عمر بيشترى نصيب ايشان شد،شصت و پنج‏ساله بود كه از دنيا رحلت فرمود.عمر نسبتا طويل آن حضرت و فتورى كه در دستگاه خلافت رخ داد كه امويان و عباسيان سر گرم زد و خورد با يكديگر بودند فرصتى طلايى براى امام به وجود آورد كه بساط افاضه و تعليم را بگستراند و به تعليم و تربيت و تاسيس حوزه علمى عظيمى بپردازد،جمله‏«قال الصادق‏»شعار علم حديث گردد،و به نشر و پخش حقايق اسلام موفق گردد.از آن زمان تا زمان ما هر كس از علما و دانشمندان اعم از شيعى مذهب و غيره كه نام آن حضرت را در كتب و آثار خود ذكر كرده‏اند با ذكر حوزه و مدرسه‏اى كه آن حضرت تاسيس كرد و شاگردان زيادى كه تربيت كرد و رونقى كه به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذكر كرده‏اند،همان طورى كه همه به مقام تقوا و معنويت و عبادت آن حضرت نيز اعتراف كرده‏اند.

    شيخ مفيد از علماى شيعه مى‏گويد آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده كه در همه بلاد منتشر شده.از هيچ كدام از علماى اهل بيت آنقدر كه از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حديث نام كسانى را كه در خدمت آن حضرت شاگردى كرده‏اند و از خرمن وجودش خوشه گرفته‏اند ضبط كرده‏اند،چهار هزار نفر بوده‏اند و در ميان اينها از همه طبقات و صاحبان عقايد و آراء و افكار گوناگون بوده‏اند.

    محمد بن عبد الكريم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب كتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مى‏گويد:«هو ذو علم غزير،و ادب كامل فى الحكمة،و زهد فى الدنيا،و ورع عن الشهوات.»يعنى او،هم داراى علم و حكمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى كامل بود،بعد مى‏گويد مدتها در مدينه بود،شاگردان و شيعيان خود را تعليم مى‏كرد،و مدتى هم در عراق اقامت كرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و رياست نشد و سر گرم تعليم و تربيت‏بود.در آخر كلامش در بيان علت اينكه امام صادق توجهى به جاه و مقام و رياست نداشت اين طور مى‏گويد:«من غرق فى بحر المعرفة لم يقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقيقة لم يخف من حط.»يعنى آن كه در درياى معارف غوطه‏ور است‏به خشكى ساحل تن در نمى‏دهد،و كسى كه به قله اعلاى حقيقت رسيده نگران پستى و انحطاط نيست.

    كلماتى كه بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجليل مقام امام صادق صلوات الله عليه گفته‏اند زياد است،منظورم نقل آنها نيست،منظورم اشاره‏اى بود به اينكه هر كس امام صادق عليه السلام را مى‏شناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسه‏اى عظيم و پر نفع و ثمر كه آثارش هنوز باقى و زنده است مى‏شناسد.حوزه‏هاى علميه امروز شيعه امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.

    سخن در اطراف امام صادق سلام الله عليه ميدان وسيعى دارد.در قسمتهاى مختلف مى‏توان سخن گفت زيرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهاى مختلف مخصوصا در حكمت عملى و موعظه زياد است و شايسته عنوان كردن است،ثانيا در تاريخ زندگى آن حضرت قضاياى جالب و آموزنده فراوان است.بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالى و پر معنى با دهريين و ارباب اديان و متكلمان فرق ديگر اسلامى و صاحبان آراء و عقايد مختلف،بسيار دارد كه همه قابل استفاده است.گذشته از همه اينها تاريخ معاصر آن حضرت كه با خود آن حضرت يا شاگردان آن حضرت مرتبط است‏شنيدنى و آموختنى است.
    سيرت و روش امام

    اين بنده امروز عرايض خود را اختصاص مى‏دهم به مقايسه‏اى بين سيرت و روشى كه امام صادق عليه السلام در زمان خود انتخاب كرد با سيرت و روشى كه بعضى از اجداد بزرگوار آن حضرت داشتند كه گاهى به ظاهر مخالف يكديگر مى‏نمايد.رمز و سر اين مطلب را عرض مى‏كنم و از همين جا يك نكته مهم را استفاده مى‏كنم كه براى امروز ما و براى هميشه بسيار سودمند است.
    فايده سيره‏ هاى گوناگون معصومين

    ما شيعيان كه به امامت ائمه دوازده‏گانه اعتقاد داريم و همه آنها را اوصياء پيغمبر اكرم و مفسر و توضيح دهنده حقايق اسلام مى‏دانيم و گفتار آنها را گفتار پيغمبر و كردار آنها را كردار پيغمبر و سيرت آنها را سيرت پيغمبر صلى الله عليه و آله مى‏دانيم،از امكاناتى در شناخت‏حقايق اسلامى بهره‏منديم كه ديگران محرومند،و چون وفات حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام-كه امام يازدهم است و بعد از ايشان دوره غيبت پيش آمد-در سال 260 واقع شد،از نظر ما شيعيان مثل اين است كه پيغمبر اكرم تا سال 260 هجرى زنده بود و در همه اين زمانها با همه تحولات و تغييرات و اختلاف شرايط و اوضاع و مقتضيات حاضر بود.

    البته نمى‏خواهم بگويم كه اثر وجود پيغمبر اكرم اگر زنده بود چه بود و آيا اگر فرضا آن حضرت در اين مدت حيات مى‏داشت چه حوادثى در عالم اسلام[پيش]مى‏آمد،نه،بلكه مقصودم اين است كه از نظر ما شيعيان كه معتقد به امامت و وصايت هستيم،وجود ائمه اطهار از جنبه حجيت قطعى گفتار و كردار و سيرت در اين مدت طولانى مثل اين است كه شخص پيغمبر-ولى نه در لباس نبوت و زعامت‏بلكه در لباس يك فرد مسلمان عامل به وظيفه-وجود داشته باشد و دوره‏هاى مختلفى را كه بر عالم اسلام در آن مدت گذشت‏شاهد باشد و در هر دوره‏اى وظيفه خود را بدون خطا و اشتباه، متناسب با همان دوره انجام دهد.

    بديهى است كه با اين فرض،مسلمانان بهتر و روشنتر مى‏توانند وظايف خود را در هر عصر و زمانى در يابند و تشخيص دهند.

    موضوعات: سیره امام صادق (ع)از شهید مطهری  لینک ثابت

    [دوشنبه 1394-05-12] [ 11:07:00 ب.ظ ]  



      شیعه واقعی از زبان امام صادق علیه السلام ...

    شیعه جعفری کیست؟

    از شیعیان ما نیست کسی که به زبان شیعه بودن را اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد.

    گذشت زمان و فاصله افتادن بین شیعیان و زمان حضور معصومان از یک سو، تهاجم فرهنگهای مختلف به جامعه تشیّع از سوی دیگر، و راه یافتن برخی انحرافات و بدعتها از سوی سوم باعث شده است که در رفتار و فرهنگ شیعیان تغییرات و تحولاتی ایجاد شود. تا آنجا که عده ای نام شیعه داشتن و صرف اظهار محبّت اهل بیت علیهم السلام را باعث نجات خویش می دانند، هر چند گناهان زیادی مرتکب شده باشند؛ غافل از اینکه حضرت صادق علیه السلام در مورد صفات شیعه فرمود: «از شیعیان ما نیست کسی که به زبان ]شیعه بودن را] اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد. شیعه کسی است که با زبان و قلبش موافق ما باشد و از آثار ما پیروی نماید و طبق رفتار ما رفتار کند. آنها شیعیان ما هستند».(1) لذا ضرورت دارد که اوصاف شیعیان حقیقی و راستین را در گفتار امام ناطق، حضرت صادق علیه السلام ـ که بر اصلاح و سازندگی شیعیان ـ سخت حساسیت و تأکید داشته است، بازخوانی کنیم تا بتوانیم خود و جامعه امروزی را با آن اوصاف مقایسه نموده و محک زنیم. اصناف شیعیان همیشه این گونه بوده و هست که مدعیان شیعه بودن و ولایت مداری فراوان، ولی شیعه راستین و امامت پذیر واقعی اندک است. امام صادق علیه السلام با تبیین علائم هر یک، صفوف شیعیان راستین را از مدعیان تشیّع جدا می سازد. در یک جا می فرماید: «شیعه سه دسته اند؛ گروهی به وسیله ما زینت می یابند [و ما را وسیله عزت و آبروی خویش قرار می دهند] و گروهی به وسیله ما می خورند [و ما را وسیله درآمد زندگی دنیایی خویش قرار می دهند] و گروهی از ما و به سوی ما هستند، با امنیّت ما آرامش می یابند و با ترس ما ترسانند، بذر (های کاشته شده اسرار را) پخش نمی کنند و در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند، اگر پنهان باشند کسی سراغ آنها را نمی گیرد و اگر آشکار باشند به آنها اعتنا نمی شود ]یعنی شهرت گریز و بی نام و نشانند[ آنها چراغهای هدایتند.»(2) از شیعیان ما نیست کسی که به زبان ]شیعه بودن را] اظهار کند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد. شیعه کسی است که با زبان و قلبش موافق ما باشد و از آثار ما پیروی نماید و طبق رفتار ما رفتار کند. آنها شیعیان ما هستند اوصاف شیعیان معروف است که می گویند «الناسُ عَلی دینِ مُلوکِهم» و رعیت همیشه رنگ و بوی شاهان و رهبران خود را دارا بوده اند، شیعه نیز باید چنین باشد و رنگ و بوی امامان خویش را دارا باشند؛ به گونه ای که هر کس آنها را مشاهده کند، بر امامان و مربیان آنها تحسین گوید. امانتداری و صداقت ابی اُسامة بن زید می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: سلام مرا به هر کس که پیرو ماست و به گفته های ما گوش می کند، ابلاغ کن و از طرف من بگو: «أوصیکُمْ بِتَقْوی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالْوَرَعِ فی دینِکُمْ وَالإجْتِهادِ لِلّهِ وَصِدْقِ الْحَدیث، وأداءِ الأمانَةِ وَطولِ السُّجودِ وَحُسْنِ الجَوارِ… فَإنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إذا وَرَعَ فی دینِه وَصَدَقَ الْحَدیثَ وَأدّی الأمانَةَ، وَحَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ، قیلَ: هذا جَعْفَریٌ، فَیَسُرُّنی ذلک وَیَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرورُ، و قیلَ هذا أدَبُ جعفَرٍ وَ إذا کانَ عَلی غَیْرِ ذلک دَخَلَ عَلَیَّ بَلائُه وَ قیلَ هذا أدَبُ جَعْفَرٍ؛(3) من شما را به تقوای الهی و پرهیزکاری در دینتان، و تلاش و کوشش در راه خدا، و راستگویی و امانت داری، و سجده های طولانی و نیکو همسایه داری و… سفارش می کنم؛ زیرا هر گاه کسی از شما در دینش ورع داشته باشد و راست بگوید و امانت را رد کند و اخلاقش را با مردم نیکو گرداند، مردم می گویند: این «جعفری مذهب» است و این مرا شادمان می سازد و از بابت آن شادمان می شوم و می گویند: این است روش ادب [و تربیت] امام صادق علیه السلام ، ولی اگر برخلاف این باشد، گرفتاری آن به من می رسد و گفته می شود که این هم اثر تربیتی امام صادق علیه السلام». تقوا تقوا و نیکی شیعه باید منشأ خیرات و خوبیها باشد؛ به همین جهت حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام می فرماید: «شیعَتُنا أهْلُ الهُدی وأهْلُ التُّقی وأهْلُ الخَیْرِ وَأهْلُ الایمانِ وَأهْلُ الْفَتْحِ وَالظَّفر؛(4) شیعه ما اهل هدایت و اهل تقواو اهل نیکی و اهل ایمان و اهل پیروزی و موفقیت اند.» حفظ نماز و اسرار امام صادق علیه السلام فرمود: «شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می کنند، در نزد اسرار آنها که چگونه آن را از دشمنان ما حفظ می کنند و در نزد اموالشان که چگونه با آن با برادران خویش همدردی می کنند.» (5) عفت دامن و شکم از مشکلات جامعه امروزی ما، رواج بی حیایی و بی عفّتی، ربا و حرام خواری است. حضرت صادق علیه السلام در این زمینه فرمود: «همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و دامن دارد، تلاشش زیاد، و عملش برای خدا باشد، و امید ثواب از او داشته باشد و از عقابش بترسد. پس اگر چنین افرادی را دیدی آنها شیعیان جعفر (امام صادق علیه السلام) می باشند.»(6) در روایت دیگر فرمود: «وَاللّهِ ما شیعَةُ عَلیّ إلاّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ؛(7) به خدا سوگند شیعه علی نیست مگر کسی که عفت شکم دارد.» هر گاه کسی از شما در دینش ورع داشته باشد و راست بگوید و امانت را رد کند و اخلاقش را با مردم نیکو گرداند، مردم می گویند: این «جعفری مذهب» است و این مرا شادمان می سازد و از بابت آن شادمان می شوم و می گویند: این است روش ادب [و تربیت] امام صادق علیه السلام همدردی با دیگران برخی افراد در بعضی از عبادات مثل نماز و دعا نمره قابل قبولی دارند، ولی در مسائل مالی و انفاق به دیگران، رفت و آمد و… نقص دارند. این افراد قطعا بدانند که در شیعه بودن آنان نقص است. شیعه مانند امامان خود اهل انفاق و همدردی با دیگران است، امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «یَابْنَ جُنْدَب! إنَّما شیعَتُنا یُعْرَفونَ بِخِصالٍ شَتّی: بِالسّخاءِ وَالْبَذْلِ لِلاِْخْوانِ، وَبِأنْ یُصَلّوا الْخَمْسِیْنَ لَیْلاً وَنَهارا، شیعَتُنا لا یَهِرّونَ هَریرَ الْکَلْب، وَلا یَطْمعونَ طَمَعَ الْغُرابِ، وَلایجاوِرون لَنا عَدُوّا، وَلایَسْألونَ لَنا مُبْغِضا وَلَو ماتوا جُوعا…؛(8) ای پسر جُندب! به راستی شیعیان ما با ویژگیهایی شناخته می شوند: با بذل و بخشش به برادران و با گزاردن پنجاه رکعت نماز [واجب و مستحب] در شبانه روز؛ شیعیان ما چون سگ زوزه نمی کشند، و چون کلاغ طمع کار نباشند، با دشمن ما همجوار [و همراه] نشوند، درخواست کمک از کسی که کینه ما را در دل دارد نکنند، گرچه از گرسنگی بمیرند.» در روایت دیگری می خوانیم که وقتی یکی از شیعیان، از گروهی از شیعیان در نزد امام صادق علیه السلام تعریف و تمجید نمود و آنها را پاک و پاکیزه خواند، حضرت فرمود: «کَیْفَ عِیادَةُ أغْنیائِهم لِفُقَرائِهم؟ قال: قَلیلَةٌ، قال: وَکَیْفَ مُشاهَدَةُ أغْنیائِهِمْ لِفُقَرائِهِم؟ قال: قَلیلَةٌ، قال: فَکَیْفَ صِلَةُ أغْنیائِهِمْ لِفُقَرائِهِمْ فی ذاتِ أیْدیهِمْ؟ فقال: إنّکَ لَتَذْکُرُ أخْلاقا قَلَّ ما هی عِنْدَنا، قال: فقَالَ: فَکَیْفَ تَزْعُمُ هؤلاءِ أنّهُمْ شیعَةٌ؟!؛(9) عیادت ثروتمندانشان از فقرایشان چگونه است؟ عرض کرد: کم است. فرمود: دیدن (و سر زدن) ثروتمندانشان از فقرای آنها چگونه است؟ عرض کرد: اندک است. فرمود: کمک نمودن ثروتمندانشان نسبت به فقرای آنها چگونه است؟ عرض کرد: شما اخلاقی را بیان می کنید که نزد ما کم است. فرمود: پس چگونه آنها خود را شیعه می پندارند.» اوصاف راستین شیعه بیش از آن است که در یک مقاله بگنجد. آنچه بیان شد، مهم ترین اوصاف و ویژگیهای شیعیان بود.(10) جامعه امروزی تشیّع با خواسته امامان و آنچه از اوصاف شیعیان در کلام آن امامان بزرگوار مخصوصا رئیس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام آمده است، فاصله زیادی دارد. ما نمک گیر چنین لقمه بمانیم بد است اینکه از شیعه فقط نام بدانیم بد است شیعه یعنی مِی عشقی ز خدا نوشیدن شیعه یعنی کفن سرخ بلا پوشیدن… پی نوشت: 1) «لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ قالَ بِلِسانِهِ وَخالَفَنا فی أعْمالِنا وآثارِنا وَلکِنْ شیعَتُنا مَنْ وافَقَنا بِلِسانِهِ وَقَلْبِهِ وَاتّبَعَ آثارَنا وعَمِلَ بَأعْمالِنا أولئکَ شیعَتُنا»؛ وسائل الشیعة، ج11، ص196؛ بحار الانوار، ج68، ص164. 2) «الشّیعَةُ ثَلاثَةُ أصْنافٍ؛ صِنْفٌ یَتَزَیَّنونَ بِنا وِصِنْفٌ یَسْتَأکَلُونَ بِنا وَصِنْفٌ مِنّا وَإلَیْنا، یأمَنُون بِأمْنِنا ویَخافُونَ بِخَوْفِنا وَلَیْسوا بِالبُذُرِ المُذَیِّعینَ وَلا بالْجُفاةِ الْمُرائینَ، إنْ غابُوا لم یُفْقَدُوا وَإنْ شَهِدُوا لَمْ یُؤبَه بِهِمْ أولئکَ مَصابیحُ الهُدی»؛ المحجّة البیضاء، ج4، ص356. 3) وسائل الشیعة، ج 8، ص389، ح2. 4) الکافی، ج2، ص233؛ المحجّة البیضاء، ج4، ص353. 5) «إمْتَحِنوا شیعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقیتِ الصّلاةِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها وَعِنْدَ أسْرارِهِمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عَنْ عَدُوِّنا وَإلی أمْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُم لاخْوانِهِمْ»؛ بحار الانوار، ج 83، ص22؛ جامع احادیث شیعه، ج4، ص58. 6) «إنّما شیعَةُ عَلِیٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَفَرْجُهُ واشْتَدَّ جِهادُهُ، وَعَمِلَ لِخالِقِه، وَرَجا ثَوابَهُ، وَخافَ عِقابَهُ، فإذا رَأیْتَ أولئکَ فَاُولئکَ شیعةُ جَعْفَرٍ؛ الکافی، ج2، ص233، ح9. 7) صدوق، صفات الشیعة، ص49. 8) تحف العقول، ص540. 9) الکافی، ج2، ص173، ح10؛ منتخب میزان الحکمة، ص 286. 10) برای آگاهی بیشتر به منابع ویژه؛ مثل کتاب صفات الشیعة، تألیف شیخ صدوق، با تحقیق مؤسّسة الامام المهدی علیه السلام ؛ أهل البیت فی الکتاب والسنّة، تألیف محمدی الری شهری، نشر دارالحدیث؛ بحار الانوار، ج68، باب 19، «صفات الشیعة»، و میزان الحکمة، واژه شیعه مراجعه شود.

    موضوعات: شیعه واقعی  لینک ثابت

     [ 10:59:00 ب.ظ ]  



      درمان دین گریزی جوانان ...

     

     توجه به این نکته لازم است که دین گریزی عده ای از جوانان نباید ما را نسبت به قشر جوان بدبین کند و این حقیقت که نسل جوان امروز ما در طول تاریخ، بی نظیر است را از نظر بیندازد.

    در حال حاضر، جوانان ما از درک بسیار بالایی در امور دینی برخوردار هستند و گرایش بسیار زیادی به معنویت دارند و شاهد بر این مدعا آمار روزافزون ورود به حوزه های علمیه، استقبال روبه رشد از مراسم اعتکاف و… است. در سخنان مقام معظم رهبری حفظه الله هم ما شاهد هستیم که نسل جوان را امید و آینده ی این مملکت می دانند و همین جوانان را عامل شکست فتنه های دشمنان اسلام بیان می کنند.

    اما جواب سؤال: دین گریزی، در طول تاریخ همواره جزو دغدغه های بزرگان دین بوده و این مسأله به جوانان اختصاص ندارد؛ بلکه به همه اقشار و سنین مربوط می شود وعلل زیادی می تواند داشته باشد.

    در اینجا به تعدادی از این عوامل اشاره می شود:

    1. گاهي دين گريزي معلول جهل به دين است، اگر انسان، دين حقيقي را كه اسلام الهي است از طريق قرآن و اهل بيت علیهم السلام بشناسد و خود هم خواهان خوشبختي دنيا و آخرت خود باشد، از دين گريزي دست برمي دارد.

    2. گاهي دين گريزي معلول عملكرد خشن خانواده هاي ديندار در دينداري است؛ خانواده هایي كه بددين و ديندار بدي هستند سبب دين گريزي نسل خود مي باشند.

    3. گاهي سبب دين گريزي، عملكرد زشت بعضی مدّعیان تولی و حکومت است كه نام اسلام را يدك مي كشند؛ افراد ضعيف الإراده و ناآگاه وقتي عملكرد زشت آنها را مي بينند، دين گريز مي شوند. وچه نيكوست اگر دين گريزان و به ويژه جوانان دين گريز، به جاي اين كه معيار عدم پذيرش دين را خانواده خشونت گرا، يا مدّعیان دینداری و حکومت دینی قرار دهند، كتاب خدا، قرآن مجيد و فرهنگ اهل بيت علیهم السلام و روش دينداران واقعي و معتدل و مستقيم را معيار و ميزان براي پذيرفتن دين قرار دهند و از دين گريزي كه سبب خرابي دنيا و آخرت است بگريزند.

    4. روش‏های نادرست در آموزش دینی در دوران كودكی و نوجوانی؛ ضعف و سستی بنیان‏های دینی در برخی از خانواده‏ها كه منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است. غفلت والدین از تربیت دینی فرزندان و عدم توجه آنها به مسائل معنوی و صرف تمام سعی خود در برطرف کردن نیازهای مادی باعث می شود که فرزندان، بدون داشتن اعتقادات صحیح و محکم رشد کرده و وارد اجتماع شوند و به همین خاطر در مقابل مفاسد و انحرافات موجود در جامعه هیچگونه مصونیتی نداشته باشند و با فراهم شدن زمینه گناه در آن وارد شوند.

    5. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه درباره دین كه گاهی پاسخ آن را ندیده اند و در ذهن برخی جای گرفته است؛ این امر گاهی در غالب تهاجم فرهنگی و تولیدات فرهنگی و فیلم و ماهواره و … بوده و گاهی نیز از طریق القای شبهاتی كه به نظر آنها دین درباره آنها پاسخی ندارد.

    6. عملكرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاه‏های فرهنگی در سال‏های اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیرمعتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان؛

    7. كم‏ كاری نیروها و دستگاه‏های انقلابی در تولید برنامه‏ های سالم و جذاب و مفیدی كه بتواند اوقات فراغت جوانان را پر كند و آنان را از توجّه به برنامه‏ های ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد؛

    8. کم کاری در انتقال ارزش‏ها توسط دستگاه‏های فرهنگی، از نسل های اوّل به دوم و سوم؛ هرچند این انتقال تا حدّی توسط خود نسل اول و دوم و سوم محقق شده و تصمیم گیری های صحیح در بزنگاه ها از نتایج این انتقال ارزش هاست، لکن ظرفیت کار بیش از اینهاست. البته نسل جدید از جهت شعور و شعار بسیار فراتر و عمیق تر از نسل اوّل در صحنه بوده و شاهد آن رشد در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی و علمی و سیاسی و… می باشد و همیشه عدّه ای در این صحنه ها به نقطه مطلوب نمی رسند که کار جدی تری را می طلبد.

     

    موضوعات: دین گریزی فرزندان  لینک ثابت

    [یکشنبه 1394-05-11] [ 09:10:00 ق.ظ ]  



      تعجب از سه گروه درحدیث معراج ...

    تعجّب از سه گروه
    يا أحْمَدُ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبِيد; عَبْد دَخَلَ فِي الصَّلاةِ وَهُوَ يَعْلَمُ إلى مَنْ يَرْفَعُ يَدَيْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ يَنعَسُ.وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ يَوْم مِنَ الْحَشيشِ أوْ غَيْرِهِ وَهُوَ يَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا يَدْرِي أنِّي راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَيْهِ وَهُوَ يَضْحَكُ.
    اى احمد! از سه بنده خود تعجب مى كنم: بنده اى كه به نماز ايستاده و مى داند كه دستهاى خودرا به جانب چه كسى دراز كرده و در پيشگاه چه كسى ايستاده و در عين حال خواب آلود است.و تعجّب مى كنم از بنده اى كه روزىِ امروز خود را از سبزى مختصرى دارد ولى براى فردايش به فكر فرو رفته است.و تعجّب مى كنم از بنده اى كه نمى داند آيا من از او راضى هستم يا بر او غضبناكم، ولى خندان است.


    موضوعات: عیدغدیر  لینک ثابت

    [شنبه 1394-05-10] [ 05:20:00 ب.ظ ]  



      اوصاف هل اخرت درحدیث معراج ...


    اوصاف اهل آخرت
    يا أحْمَدُ! إنَّ أهْلَ الْخَيْرِ وَأهْلَ الاْخِرَةِ رَقِيقَةٌ وُجُوهُهُمْ، كَثِيرٌ حَياؤُهُمْ، قَلِيلٌ حُمْقُهُمْ، كَثِيرٌ نَفْعُهُمْ قَلِيلٌ مَكْرُهُمْ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِي راحَة وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي تَعَب، كَلامُهُمْ مَوْزُونُ، مُحاسِبينَ لاِنْفُسِهِمْ، مُتْعِبِينَ لَها، تَنامُ أعْيُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ.أعْيُنُهُمْ باكِيَةٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاكِرَةٌ، إذا كُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِينَ كُتِبُوا مِنَ الذّاكِرينَ.فِي أوَّلِ النِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ، وَفِي آخِرِها يَشْكُرُونَ.دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَكَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ.تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَيَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ يُحِبُّ الرَّبُّ أنْ يَسْمَعَ كَلامَهُمْ كَما تُحِبُّ الْوالِدَةُ الْوَلَدَ.وَلا يَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَيْن وَلا يُرِيدُونَ كَثْرَةَ الطَّعامِ وَلا كَثْرَةَ الْكَلامِ وَلا كَثْرَةَ اللِّباسِ.النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتى وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَيٌّ كَرِيمٌ.يَدْعُونَ الْمُدْبِرِينَ كَرَماً وَيُرِيدُونَ الْمُقْبِلِينَ تَلَطُّفاً.قَدْ صارَتِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةُ عِنْدَهُمْ واحِدَةً.
    اى احمد! اهل خير و آخرت شرمگيناند.حياى آنها زياد و حماقتشان كم و نفع آنان فراوان و حيله آنها اندك است.مردم از دست آنها در رفاهند ولى خودشان از دست خويش در رنجند.كلامشان سنجيده است.به حساب خود مى پردازند.خود را به زحمت مى افكنند.
    چشمهايشان مى خوابد ولى قلبشان نمى خوابد.چشمانشان گريان و قلبهايشان به ياد خداست.هنگامى كه ديگر مردمان در غفلت به سر مى برند آنها در ذكر و ياد حق هستند.در آغاز نعمت، ستايش الهى و در پايان آن شكر خدا را به جاى مى آورند.دعايشان نزد خدا مقبول و سخن ايشان نزد پروردگار پذيرفته است و وجود آنها مايه مباهات و خشنودى فرشتگان است.و دعاى آنها زير حجابها مى چرخد.خداوند دوست دارد كلام آنان را بشنود آنگونه كه مادر دوست دارد به كلام فرزند خود گوش دهد.از خداوند لحظه اى غافل نمى شوند.پر خورى و پرگوئى و پوشيدن لباسهاى متنوع و زياد و رنگارنگ را دوست ندارند.مردم نزد آنها مردگانند و خداوند، زنده كريم.آنهايى را كه از ايشان رخ برتافتند با بزرگوارى فرا مى خوانند و آنان را كه به اينان روى آورده اند با مهربانى مى پذيرند.دنيا و آخرت نزد آنها يكسان است.

     

    موضوعات: حدیث معراج  لینک ثابت

     [ 05:15:00 ب.ظ ]  



      اوصاف دنیا زدگان درحدیث معراج ...

    اوصاف دنيا زدگان
    يا أحْمَدُ! أبْغِضِ الدُّنْيا وَأهْلَها وَأحِبَّ الاْخِرَةَ وَأَهْلَها. قالَ: يا رَبِّ! وَمَنْ أهْلُ الدُّنْيا وَمَنْ أهْلُ الاْخِرَة؟قالَ: أهْلُ الدُّنْيا مَنْ كَثُرَ أكْلُهُ وَضِحْكُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ، قَلِيلُ الرِّضا، لا يَعْتَذِرُ إلى مَنْ أساءَ إلَيْهِ وَلا يَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَيْهِ. كَسْلانُ عِنْدَ الطّاعَةِ وَشُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ.أَمَلُهُ بَعِيدٌ وَأجَلُهُ قَرِيبٌ لا يُحاسِبُ نَفْسَهُ.قَلِيلُ الْمَنْفَعَةِ، كَثِيرُ الْكَلامِ، قَلِيلُ الْخَوْفِ، كَثِيرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعامِ، وَإنَّ أهْلَ الدُّنْيا لا يَشْكُرُونَ عِنْدَ الرَّخاءِ وَلا يَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلاءِ.كَثِيرُ النّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِيلٌ.يَحْمِدُونَ أنْفُسَهُمْ بِما لا يَفْعَلُونَ وَيَدَّعُونَ بِما لَيْسَ لَهُمْ وَيَتَكَلَّمُونَ بِما يَتَمَنُّونَ.
    وَيَذْكُرُونَ مَساوِئَ النّاسِ وَيُخْفُونَ حَسَناتِهِمْ.فَقالَ: يا رَبِّ! كُلُّ هـذَا الْعَيْبِ فِي أهْلِ الدُّنْيا؟قالَ: يا أحْمَدُ! إنَّ عَيْبَ أهْلِ الدُّنْيا كَثِيرٌ، فِيهِمُ الْجَهْلُ وَالْحُمْقُ، لا يَتَواضَعُونَ لِمَنْ يَتعَلَّمُونَ مِنْهُ وَهُمْ عِنْدَ أنْفُسِهِمْ عُقَلاءٌ وَعِنْدَ الْعارِفِينَ حُمَقاءٌ.
    اى احمد! دنيا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار.عرض كرد: اى خداى من! اهل دنيا و اهل آخرت چه كسانى هستند؟ فرمود: اهل دنيا كسى است كه خوردن و خنديدن و خواب و غضبش زياد و رضايت او كم مى باشد.اگر به كسى بدى كرد از او پوزش نمى طلبد و عذر كسى را كه از او عذر خواهى مى كند نمى پذيرد.هنگام عبادت، كسل و هنگام معصيت، شجاع است.آرزويش دور و دراز و مرگش نزديك است.به حساب خود نمى پردازد.نفعش به ديگران كم مى رسد.حرف زياد مى زند.ترس كم دارد.هنگام رسيدن به غذا، بسيار شادمان مى شود.اهل دنيا هنگام نعمت، شكر و هنگام بلا، صبر نمى كنند.به كارهايى كه انجام نداده اند خودستايى مى كنند و چيزى را ادّعا مى كنند كه واجد آن نيستند و از روى آرزو و هوس سخن مى گويند.عيوب ديگران را بازگو ولى خوبی هاى آنها را مخفى می كنند.عرض كرد: آيا اهل دنيا اين همه عيب دارند؟فرمود: اى احمد! اهل دنيا عيب فراوان دارند.جاهلند، احمقند، در مقابل استاد خود تواضع نمى كنند، خود را عاقل مى پندارند در حالى كه نزد اهل معرفت احمق هستند.

     

    موضوعات: حدیث معراج, تزکیه نفس  لینک ثابت

     [ 05:12:00 ب.ظ ]  



      دلیل فقهی مخالفت رهبر انقلاب با ورود برندهایی مانند مک دونالد ...


    مک دونالد آمریکایی مانند شطرنج مجوسی!

     برندها حاکی از فرهنگ های مختلف هستند. حتی در اسلام نیز موضوع تشبُّه به بیگانگان مطرح شده و به شدت مورد نهی قرار گرفته است.

     یکی از موضوعاتی که این روزها بیش از گذشته موجب نگرانی شده است تمرکز بیش از حد روی ارتباط با شرکت های بزرگ صنعتی و تجاری دنیا بعد از توافق احتمالی است. این تمرکز ممکن است خواسته یا ناخواسته به دنبال خود تضعیف شرکت های داخلی و در نهایت مصرف گرایی را به همراه داشته باشد و چه بسا ضربات جبران ناپذیری به اقتصاد مقاومتی که تازه مانند نهالی نوپا در حال شکلگیری است وارد آورد. هرچند نفس ارتباط خوب با دنیای فناوری در همه زمینه ها امری شایسته است اما ورود فناوری روز دنیا به کشور غیر از ورود برندهای مختلف است.
    برندها حاکی از فرهنگ های مختلف هستند. اگر ما در برابر آنها روحیه مصرف گرایی و انفعال داشته باشیم قطعا به شکل ویرانگری فرهنگ ما را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهند داد. حتی در اسلام نیز موضوع تشبُّه به بیگانگان مطرح شده و به شدت مورد نهی قرار گرفته است.
    امام صادق(ع) در این مورد می فرماید:
    «خداوند به پیامبری از پیامبران وحی کرد: به قومت بگو که:
    ۱- لباس دشمنان مرا نپوشند
    ۲- و غذای دشمنان مرا نخورند
    ۳- و راه و روش دشمنان مرا نپویند
    که در این صورت آنها نیز –در نهایت همانند کفار- دشمنان من خواهند شد. » (وسایل الشیعه ج۱۵ ص۶۴۱)
    سه نکته:
    * لباس و غذا چه ارتباطی با فرهنگ دارند؟
    شاید عده ای بگویند لباس و غذا چه ارتباطی با فرهنگ دارند یا فرهنگی که با لباس و غذا متاثر شود به چه دردی می خورد!؟ این جملات نشانه ناآگاهی از قدرت تاثیر مسائل جزئی بر کلیات رفتار انسان است. بله با یکبار غذای بیگانه خوردن یا یکبار لباس غربی پوشیدن کسی غربی نمی شود ولی رواج این کار به تدریج آثاری دارد که روی رفتار انسان تجلی پیدا می کند.

    ** غذای دیروز، رفتار امروز!
    مؤیّد این مطلب نیز نحوه رفتار خیلی از جوانان عزیز کشورمان است که به تدریج با تغییر نوع پوشش و غذا در سال های گذشته کم کم نشانه های تغییر در رفتار و عملکردشان نیز مشهود است. تا دیروز فقط یک لباس متفاوت بود ولی امروز تبدیل شد به یک رفتاری که متاثر از فرهنگ سازندگان همان لباس است!

    *** دلیل فقهی رهبر انقلاب با ورود برندهایی مانند مک دونالد
    بحث تشبّه به کفار از جمله موضوعات فقهی مبتلا به جامعه امروز به شمار می رود. این امر حتی می تواند دلیل حرمت یک نوع پوشش یا رفتار نیز باشد. البته با در نظر گرفتن شرایطی که تفصیل آن در کتب فقهی موجود است. در همین رابطه رهبر انقلاب در یکی از جلسات درس خارج فقه خود در سال ۸۹ ضمن اشاره به وارداتی بودن بعضی از آلات قمار در زمان اهل بیت، فرمودند:

    “این مسأله فرهنگ وارداتی که ما به آن اشاره کردیم در آن زمان در ملاک حرمت شطرنج مؤثر بوده است. چون شطرنج از ایران رفته بود و فرهنگ پادشاهی را با خود به همراه داشت لذا فرمودند “دُعُوا المَجوسیّه لأهلا…” یعنی این کالای مجوسی را برای اهل خودش بگذارید (و به سمتش نروید). ایشان افزودند: “فرض کنید یک خوراکی هایی است که نشانه فرهنگ آمریکایی است، مثلاً مک دونالد در هر کشوری وارد شود نشانه فرهنگ آمریکایی است. یک زمانی در کشور ما هم می خواست بیاید اما چند سال قبل در دولت های قبل ما جلویش را گرفتیم.”

    موضوعات: دلیل فقهی استفاده نکردن از برندهای خارجی  لینک ثابت

    [یکشنبه 1394-05-04] [ 05:39:00 ب.ظ ]  



      چرا کودکان زود به بلوغ می رسند! ...

    رشد عقلانی و زندگی دیجیتالی کودکان
    روابط جنسی زودهنگام کودکان را دریابید
    نوجوانانی که تعاملات اجتماعی را در پس ارتباطات مجازی شان پیگیری می کنند، حرفی برای زدن با عمو و عمه، دایی و خاله، پدربزرگ و مادربزرگ ندارند. همه فضای حرف هایشان با همسن و سال ها فقط مهارت ها و موفقیت های فضای دیجیتال است.
    سید عبدالرسول علم الهدی: کودک امروز، چه می کند؟ این سوال می تواند یک سوال مبنایی در مورد سبک زندگی هر شخص و گروه و جامعه ای باشد. پاسخ به این سوال رویکردها و اولویت های زندگی انسان ها را مشخص می کند.

    در این یادداشت به دنبال زندگی کودک هستیم که در جامعه امروز ایران، بیشتر صرف چه امری می شود؟ به عبارت دیگر هر کسی که به زندگی یک کودک نگاه کند چه چیزی می بیند؟ خوردن و خوابیدن، بازی کردن، ارتباطات گروهی و اجتماعی، با مادر بودن، …

    معمولا گفته اند سنین کودکی از 6سال تا 12سال است که در این سنین انسان در حال گذار از زندگی نباتی به سمت زندگی انسانی و یافتن تمایزات اصلی انسان از دیگر جانداران است. به نظر می رسد مهمترین امری که انسان در این سنین به آن می پردازد، امر یادگیری است که توسط فعالیت بازی، آموزش و ارتباطات اجتماعی انجام می شود. یادگیری سبب تکامل عقل، جامعه پذیری و رشد شخصیتی و هویتی کودک شده و روش های مختلفی برای آن در این سنین به کار گرفته می شود.

    با این مقدمه، به مصرف اصلی کودکان امروز نگاه کنیم، چه ابزار و وسیله ای در امر بازی و یادگیری بیشتر وقت ایشان را مشغول کرده؟ وقتی تماشای تلویزیون، کار با کامپیوتر، گشت و گذار در اینترنت، بازی با ایکس باکس و تبلت، ارتباط گیری در وایبر و تلگرام بیش از 6ساعت از وقت روزانه بچه ها را می گیرد؛

    وقتی در میهمانی ها و جلسات خانوادگی، با صحنه جدا نشستن کودکان از یکدیگر و ارتباط گرفتن با هم از طریق شبکه های مجازی مواجه می شویم؛

    وقتی والدین، تیزهوشی بچه هایشان را مهارت های ایشان در کار با گوشی همراه و تبلت دانستند؛

    وقتی تفاخر بچه ها نسبت به هم مدل های تبلت ها و گوشی هایشان شد؛

    وقتی حتی ادبیات گفتاری بچه ها با یکدیگر با زبان بازی clash رخ داد، …

    ظاهرا سهم پرداختن به فناوری های ارتباطی مجازی و رسانه های دیجیتال (تلویزیون، اینترنت، کامپیوتر، تبلت و موبایل و ایکس باکس و …) در زندگی روزانه بچه ها بسیار زیاد است که می تواند اثرات خاصی بر فرآیندهای یادگیری و شکل گیری هویتی کودکان داشته باشد.

    این واقعیت در توجه به فلسفه رسانه های دیجیتال و فضای مجازی، سوالاتی را به ذهن متبادر می کند:
    آیا ذهنیت های شکل گرفته در ایشان از واقعیات بیشتر به سمت حقیقت است یا نسبیت؟
    آیا فردیت ها گسترش پیدا می کند یا جمع گرایی ها و از خودگذشتگی برای جماعت؟
    آیا جوانان آینده می توانند تعاملات اجتماعی سازنده و مناسب داشته باشند؟
    آیا این کودکان می توانند لذت تجربه معنوی و ارتباط با خدا را درک کنند؟
    آیا این کودکان می توانند در زندگی، خردورزی و عقلانیت داشته باشند یا ترجیح می دهند در همان عالم تخیل و توهم زندگی کنند؟
    آیا ارزش های اخلاقی حیا، عفت، صبر، عفو و گذشت در نسل آینده گم می شود؟

    می توان برای فهم کلی از این سوالات به تغییر ساخت بازی کودکان و یادگیری آنها توجه کرد. بچه هایی که برای رسیدن به به روزترین بازی های الکترونیک با هم رقابت می کنند دیگر لذت بازی در کوچه و خاک را نمی چشند، لذت زمین خوردن و کثیف شدن را نمی چشند، لذت عرق ریختن از دویدن را نمی چشند، لذت دعوا کردن و کتک خوردن را نمی چشند، لذت قهرها و آشتی های آنی را نمی چشند، آنوقت با چه کودکانی مواجه می شویم؟ با نوجوانانی افسرده و دل خسته، که جسم آنها نیز از دندان گرفته تا انگشت دستان و مهره گردن ضعیف شده است. جسمانی آفتاب ندیده و گشنه از ویتامین های مورد نیاز برای رشد کودک؛کودکانی که با قهرمان های کارتونی خود همبازی اند و رفتارهای برآمده از توهم های مجازی شان، بازی هایشان را شکل داده.

    نوجوانانی که تعاملات اجتماعی را در پس ارتباطات مجازی شان پیگیری می کنند، حرفی برای زدن با عمو و عمه، دایی و خاله، پدربزرگ و مادربزرگ ندارند. همه فضای حرف هایشان با همسن و سال ها فقط مهارت ها و موفقیت های فضای دیجیتال است. به صورت افراطی متکی به والدین هستند، از عقل معاش هیچ نمی فهمند و اساسا یاد نگرفته اند که چگونه و به چه اندازه خرید کنند!، با روابط جنسی خیلی زود آشنا می شوند و مفاهیم اخلاقی همچون حیا و ایثار و گذشت و عفو از خطای دیگران را نمی فهمند. زود خشمگین می شوند و در برابر مشکلات و ناملایمات صبر و تحمل ندارند؛

    بنابراین رشد همه جانبه ای در کودکان رخ نخواهد داد، هویت های نامتعادل و پاره پاره ای از احساسات و عقلانیت شکل می گیرد، ذهنیت ها نسبت به مفاهیم دینی و حقیقت ماوراءی دور افتاده و ارزش های اخلاقی را درک نمی کند، دیگر درخواست کودکان داشتن کتاب و دفتر و مداد و پاک کن نیست، بلکه داشتن بهترین تبلت های با صفحه کلیدهای جدا خواهد بود والبته افتخار مدارس هم، تمام دیجیتالی شدن نظام یادگیری کودکان می شود.

    و گرفتاری خانواده ها، فکر کردن به اینکه بچه هایشان فیلم های خارجی کمتر ببینند، تلفن همراه را با خود در توالت نبرند، موقع خواب همه ابزارهای دیجیتال اتاقشان را خاموش کنند یا ارتباط سالم در فضای مجازی داشته باشند.

    بنابراین با پدیده جدیدی در کودکان امروز مواجه شده ایم که از آن به عنوان «کودکانِ کُودن مدرن» می توان نام برد.

    اجمالا برای رهایی از گسترش این پدیده چند پیشنهاد برای خانواده ها ارائه می گردد:

    1. قرار نیست کودکان با هر ابزار دیجیتالی آشنا شده و کار کنند، پدر و مادر گوشی های هوشمند خود را به راحتی دست فرزند خود ندهند.
    2. لطفا حداقل هر سه روز یک بار برای ارتباط کودکان با طبیعت، ایشان را به پارک و باغ و کوه ببرند.
    3. لطفا خانواده ها برای یادگیری هنرهای خطاطی و نقاشی و معرق و … (هنرهای سنتی ایرانی) هزینه کنند.
    4. لطفا خانواده ها در مهمانی ها به بچه ها توجه کنند و ایشان را به حرف آورند.
    5. برای آموزش فلسفه به کودکان وقت بگذارند.
    6. برای قرائت و حفظ قرآن در دوران کودکی وقت بگذارند.
    7. والدین همه ابزارهای دیجیتال را برای کودکان شان تهیه نکنند.

    موضوعات: تربیت فرزندان دیجیتالی  لینک ثابت

     [ 05:27:00 ب.ظ ]  



      اسیب ها و ویژگیهای مداح ...

    در زمان شیخ رجبعلی خیاط درمجلسی که ایشان حضورداشت  سه نفرمداح را دعوت کردند که مداحی کنند . اولین ودومین مداح مداحی کردند ورفتند ،سومین مداح شروع به خواندن کرد وسبک خود را عوض کرد .

    شیخ رجبعلی خیاط گفت تا الان امام زمان (عج )در این مجلس نشسته بودند شما که شروع به خواندن کردی امام زمان (عج) رفتند .

    الان در جامعه ما چقدر مداح امام زمانی (عج) داریم  واقعا از بعضی مداحی ها قلب امام عصر (عج) می شکند .

    مداحی با سبک های غربی ،  سبک ترانه های حرام ومبتذل ،سبک زوزه کشیدن مثل سک  ، سبک های مطرب که فقط زیبنده لهو ولعب است و از همه بدتر توجیه کردن چنین مداحی هایی به بهانه جذب جوانان در هیئت……

    ما مگر شیعه نیستیم شیعه یعنی پیرو کدام یک از این مداحی ها پیروی از اهل بیت است  در کدام یک از کتب شیعی وروایی سفارش به چنین مداحی هایی شده است.

    در  تاریخچه عزاداری بر اهل بیت احادیث فراوانی را درچگونه برپایی این مجالس  می بینیم .

    عزاداری ائمه بعداز امام حسین علیه السلام مجالسی که امام باقر علیه السلام وامام سجاد علیه السلام برپا می کردندوغذا می دادند وعزاداری می کردند .

    امام باقر علیه السلام شاعر داشتند به نامهای  کمیت بن زید اسدی ، ابوهارون روشندل ،ابو عمار ،حعفربن عفان .

    امام رضا علیه السلام شاعر داشتند به نام دعبل خزاعی .

    در هیچ یک از احادیث وروایات چنین عزاداری هایی که متاسفانه امروزه مرسوم شدهنه تنها  توصیه نشده بلکه دیده هم نشده پس اگر شما شیعه هستید باید از اهل بیت عصمت وطهارت پیروی کنید کدام یک از اهل بیت چنین عزاداری هایی را برپا می کردند؟


    ایت الله بهجت (ره) می فرمودند :

    مداح امام زمانی (عج) وقتی روی پله منبر می نشیند وروضه را شروع می کند روضه او تا عرش بالا می رود .

    ایت الله بروجردی (ره) به مداح می گفت مرشد یعنی ارشاد کننده

    امام رضا علیه السلام عبای خود را روی شانه دعبل خزاعی انداخت به دلیل مداحی او .

      مداحی موفق است که علاوه بر علاقه به ستایشگری عاشق اهل بیت باشد ومعنای واقعی مداح یعنی کسی که مدام مشغول تبلیغ وترویج مرام و مذهب تشیع،، ائمه معصومین وبزرگان دین  شرح زندگانی وسیره معصومین ،مبارزاتشان برعلیه ستمکاران  ،شهادت طلبی ومعارف اهل بیت است.

    مداحی را دست کم نگیرید جایگاه والایی است  به حسین(ع)  حسین (ع) گفتن باید افتخار کرد.

    مادحین صدا وسیمای اهل بیت هستند .

    در عالم نوکری اهل بیت هدف خیلی مهم است .

     اگر هدف پول یا شهرت باشد در تباهی وظلمت قدم بر داشته ایم .

    مادحین سه گروه هستند :

    1- تجاری وبازاری : که از قبل نرخ ومبلغ تعین می کنند .

    2- اداری : به دنبال شهرت ومقام در مداحی هستند .

    3- صاحب زمانی (عج) : مداحانی که امام زمان (عج) انها را می خرد وشکار می کند که متاسفانه از این دسته کم داریم .

    اگر رفتی جایی برای مداحی دنبال بانی نگرد ، دنبال حساب جاری باش یعنی توسل به اهل بیت .

    اگر دنبال حساب جاری بودی (یعنی توسل به اهل بیت ) ان وقت است که سیم وصل می شود و مداحی می شوی که عاقبت به خیری به دنبال توست .

    اگر قرار باشد چشممان باز شود در روضه  اهل بیت (ع) باز می شودگریه در روضه به انسان کمال می دهد

    علمایی رشد کرده اند که برای امام حسین (ع) واهل بیت گریه کرده اند .

    سر حق را به هرکس اموختند       مهر کردند ودهانش دوخت

    ویژگیهای مداح موفق:

    1- ستاریت

    مداح اگرمی خواهد رشد کند وبه کمال برسد بایدستاریت داشته باشد ستاریت یعنی ابروی دیگران را حفظ کردن. اگر ستار باشید خداوند شمارا در لیست اصلی خودش قرار می دهد.

    چرا خداوند  در قران در سوره تین به انجیر قسم می خورد به دلیل ستاریت انجیر که اشاره به داستان ادم وحوا ورانده شدن انها ازبهشت وبی لباس شدن ، این درخت انجیر بود که انها را به فرمان خداوند پوشش داد.

    ( پس کسانی که برهنه وبی حجاب هستند جریمه شده های خداوند هستند )

    2- روان شناس باشد (شناخت روحیات مستمع )

    3- مراقب لقنه حرام ومشکوک  باشد .

    4- مقدم شمردن واجبات بر هرکاری .

    6- قداست در روضه را حفظ کند.

    7- مردم را دست کم نگیرد .

    8- بهشت را به متاع نفروشد .(مداح با نرخ تعین کردن اجر خودرا کم می کند)

    9- مداح باید شغل داشته باشد.

    10- مداح نباید نظرش را برمستمع تحمیل کندو سوء استفاده کند(مثل  تبلیغ ،سیاسی ،شخصی و…….).

    11- مداح بایدقناعت داشته باشد وزندگی او باید الگو باشد مانند امام حسین علیه السلام.

    12- مداح باید اهل دعا ومناجات باشد .

    13- مداح باید شجاع ،بشیر ، نذیر ،هم معلم باشد وهم بترساند.

    14- مداح باید مردم را با هم ومردم را با خدا اشتی دهد ،مخلص،ساده ،پاک ،صریح ،با تقوا  باشد چون واسطه فیض مردم با خداست .

    15- مداح باید درپی کسب تجربه باشد همیشه با وضو، متواضع و حضور قلب داشته باشد.

    ومن الله التوفیق

    عمار

     

    موضوعات: افت مداحی  لینک ثابت

    [جمعه 1394-05-02] [ 11:27:00 ق.ظ ]