بازرسی از مراکز نظامی چه سرنوشتی را برای عراق رقم زد؟4



گزارش البرادعی مثبت بود اما باتلر با تأسف از «محدودیت‌ها، عدم افشا و پنهان کاری» دولت عراق سخن گفت، با اینکه خود اذعان کرد دولت عراق، حتی اجازه بازرسی از مراکز مشکوک و دارای استفاده دوگانه (نظامی و غیرنظامی) را به آنها داده و تغییرات لازم را برای حصول اطمینان آنها انجام داده است.

بازرسی از مراکز نظامی یا شناسایی اهداف حمله؛ سرنوشت پرونده بازرسی‌ها از عراق
البرادعی در گزارش خود تأیید کرده بود عراق اجازه بازرسی از مراکز مورد نظر را داده است

نماینده انگلیس در پاسخ به اظهارات نماینده عراق گفت: «اهداف این عملیات، صرفاً کاهش سطح توانایی عراق برای ساختن اسلحه کشتار جمعی و کاهش تهدیدهای ناشی از آن نسبت به همسایگان عراق است. اهداف عملیاتی انتخاب شده‌اند.». معلوم بود اطلاعات مرتبط با این اهداف عملیاتی از کجا آمده است! مشابه همین اظهارات را مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکا نیز در مورد اهداف عملیات نظامی روباه صحرا بیان کرد. منظور او این بود که بعداً نیز شاید انجام چنین عملیاتی ضروری باشد، چون توانایی نظامی عراق نابود نشده است: «ما در مورد توانایی خود بسیار صادق هستیم. ما فقط سطح توانایی صدام را در بکارگیری سلاح‌های کشتار جمعی کاهش داده‌ایم و این سلاح‌ها همچنان تهدیدی برای آینده هستند… تهدیدی برای قرن 21.»

بازرسی از مراکز نظامی یا شناسایی اهداف موشکی: سرنوشت پرونده عراق
اسکات ریتر از بازرسان سازمان ملل نقش مهمی در تهیه مدارک علیه خرابکاری‌های باتلر داشت

عملیات «روباه صحرا» که از فوریه 1998، حرف و حدیث‌هایش شروع شده بود، تا 19 دسامبر ادامه یافت و طی آن کاخ صدام، بسیاری از مراکز اطلاعاتی عراق، سایت‌های تحقیق و توسعه موشکی، سامانه‌های دفاع هوایی، انبار سلاح و مهمات، سربازخانه‌ها و دفاتر ستادی نیروهای نظامی هدف بمباران هواپیماها و شلیک موشک‌ها قرار گرفت. 97 هدفِ شناسایی شده مورد حمله قرار گرفتند. ویلیام کوهن وزیر دفاع، عملیات را یک موفقیت و بیل کلینتون آن را یک پیروزی توصیف کرد.

بازرسی از مراکز نظامی یا شناسایی اهداف حمله؛ سرنوشت پرونده بازرسی‌ها از عراق
اطلاعات بدست آمده از بازرسی‌ها بقدری دقیق بود که تمام موشک‌ها به هدف خورد. وزیر دفاع وقت آمریکا از عملیات با عنوان یک “پیروزی” یاد کرد

ویلیلام آرکین تحلیلگر امنیتی ارتش آمریکا در ژانویه 1999 در واشنگتن پست نوشت حمله روباه صحرا، علاوه بر سلاح های کشتار جمعی عراق، حکومت صدام و مراکز سیاسی را هدف گرفته بود. وی فاش ساخت از حدود 100 حمله هوایی و موشکی، «تنها 13 مورد، تأسیسات شیمیایی و بیولوژیک یا موشک های بالستیک را هدف گرفتند و سه مورد نیز پایگاه های گارد جمهوری بود که احتمالاً در حمله به کویت نقش داشته اند.»

سرنوشت کمیسیون بازرسی پس از حمله آمریکا

پس از حملات آمریکا، کمیسیون متهم شد دسترسی به مدارک خود را برای عوامل آمریکایی فراهم ساخته است. عملاً فعالیت‌های کمیسیون به حالت تعلیق درآمده بود و در سی ژوئن، باتلر بر اثر فشار روسیه، چین و فرانسه از ریاست آن استعفا داد. تا اینکه در دسامبر 1999 یعنی یک سال پس از عملیات روباه صحرا، شورای امنیت تصمیم گرفت سازوکار جدیدی را برای نظارت بر فعالیت‌های نظامی عراق ایجاد کند از این رو با تصویب قطعنامه 1284، «کمیسیون رصد، راستی‌آزمایی و بازرسی سازمان ملل» را تأسیس کرد. این کمیته نیز بعدها به همکاری با آمریکا در جنگ 2003 میلادی متهم شد. یکی از گزارش‌های کلیدی این کمیسیون را در دسامبر 2002 میلادی (سه ماه پیش از حمله آمریکا به عراق) در اینجا می‌توانید ببینید.

بازرسی از مراکز نظامی یا شناسایی اهداف موشکی: سرنوشت پرونده عراق
بر اثر اتهامات وارده در مورد نفوذ عوامل جاسوسی آمریکا، شورای امنیت در قطعنامه 1284 به کار کمیسیون بازرسی سازمان ملل پایان داد

روسیه، فرانسه و چین به این قطعنامه رأی ممتنع دادند زیرا آن را مقدمه قیمومیت بر عراق می‌دانستند. امتناع آنها مانع از تصویب قطعنامه نشد، اما دولت عراق با بهره‌گیری از انتقاد آنان، از پذیرش قطعنامه سر باز زد.

در یکی دو سال آخر فعالیت کمیسیون، اتهامات علیه آن و رئیسش باتلر آن چنان بالا گرفته بود که کارمندان کمک‌های انسان‌دوستانه سازمان ملل (که در عراق هم فعال بودند) به بازرسان لقب UN-SCUM یعنی «تفاله سازمان ملل» داده بودند. بازرسان نیز البته تلافی می‌کردند.

جمع بندی: آیا ایران، عراق خواهد شد؟

آنچه خواندید، سرنوشت عراق بود. عراق هم مانند ایران تحریم شد و به دلیل فشارهای وارده، به ناچار با نظارت شورای امنیت بر فعالیت‌های نظامی خود موافقت کرد. بازرسان را راه داد و لیست پایگاه‌های خود را در اختیار آنان قرار داد. اما در نهایت با حمله به همان پایگاه‌ها مواجه شد و مشخص شد اطلاعاتی که شورای امنیت از آن می‌خواست، برای رفع نگرانی‌های منطقی آنها نبود بلکه نوعی عملیات شناسایی برای شناخت اهداف عملیات نظامی در سال 1998 بود.

البته این تنها یکی از احتمالاتی است که ممکن است در مورد ایران نیز رخ دهد که گر چه به دلیل قطعیت تاریخی آن و همچنین وقوع آن در گذشته بسیار نزدیک و همسایه ما، باید جدی گرفته شود، اما پرونده هسته‌ای ایران تفاوت‌هایی با پرونده سلاح کشتار جمعی عراق دارد که شاید سرنوشت دیگری برای بازرسی از مراکز نظامی ایران رقم بزند:

تفاوت میان نوع فعالیت‌های اصطلاحاً مشکوک: کشورهای غربی اگر اراده سیاسی داشته باشند، ممکن است از کاه، کوه بسازند. منظور ما این است که حتی اگر فعالیت‌های ایران کاملاً بی‌خطر باشد، آنها باز هم اگر صلاح بدانند یا زیر فشار اسرائیل قرار بگیرند، یک موشک ساده را بهانه‌ای برای حمله به ایران قرار می‌دهند اما به هر حال، برنامه نظامی ایران با عراق متفاوت است. بازرسی‌های سازمان ملل در دهه 1990 میلادی نشان داد فعالیت‌هایی توسط صدام در جهت تولید تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک انجام شده بود (هر چند هنوز در این مورد نمی‌توان به صورت قطعی سخن گفت، حتی گزارش دولفر در 2004 با مستندات شفاهی خود از مأموران اطلاعاتی ادعا کرد عراق تمام فعالیت‌های غیرقانونی خود را در ابتدای دهه 1990 میلادی متوقف کرده بود) اما در ایران، نهایتاً موشک‌های قاره پیما خواهند یافت؛ که البته این نیز ارتباطی با برنامه‌ هسته‌ای صلح‌آمیز نخواهد داشت که موضوع بازرسی‌ بازرسان آژانس یا جاسوسان سازمان سیا قرار بگیرد.

بنابر این اگر ما مخالف بازرسی از مراکز نظامی ایران باشیم، به این معنا نیست که معتقدیم عراق هم نباید اجازه بازرسی می‌داد. ما قطعاً موافق بازرسی از فعالیت‌های غیرقانونی صدام حسین بوده‌ایم چرا که خود نیز در جنگ تحمیلی از اقدامات تجاوزکارانه‌ای چون حملات شیمیایی کم آسیب ندیدیم و اگر چنین فشاری در دهه 1990 بر صدام وارد نمی‌شد، شاید جنگ دیگری را با صدامِ مجهز به سلاح‌های بیولوژیک در پیش داشتیم.

تفاوت قدرت نظامی ایران و عراق: آمریکا در بمباران مراکز نظامی عراق، منتظر واکنش مهمی نبود، اما داستان ایران متفاوت است. ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هزاران موشک در مرزهای ایران آماده پرتاب به سمت اهداف تعیین شده هستند و نمی‌شود به راحتی با دم این شیر بازی کرد. بحثی نیست که قدرت نظامی و توان تجهیزات آمریکا از ایران بیشتر است اما این دلیل نمی‌شود واکنش ایران به حمله احتمالی برای آمریکا و متحدانش دردسرساز و در شرایطی مهلک نباشد. این علاوه بر دستاورهای نظامی ایران، به تجربیات موفق ایران در مدیریت هوشمند نظامی و هدفگذاری های مؤثر از نوع جنگ نامتقارن بر می‌گردد.

بازرسی از مراکز نظامی یا شناسایی اهداف موشکی: سرنوشت پرونده عراق
مشروعیت مردمی حکومتی که در انتخابات ریاست جمهوری اش کسی جز صدام جرأت نامزدی نداشت، خیلی با ایران کنونی متفاوت است!

تفاوت مشروعیت مردمی حکومت ایران و عراق: هدف نهایی آمریکا براندازی رژیم صدام بود و این را از اوایل دهه 1990 میلادی صراحتاً می‌گفتند. در مورد ایران هم مدت‌ها است می‌گویند اما تفاوت ایران با عراق در این است که مردمسالاری در آن با عراقی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش تنها یک گزینه یعنی صدام حسین نامزد می‌شد، قابل مقایسه نیست. همین میزان از مشروعیت مردمی در ایران که نظام سیاسی اجازه می‌دهد روندهای مهم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور توسط انتخاب‌های مردم در سال 68، 76، 84 و 92 شمسی تغییر کند، ضامن مهمی برای مقابله مردم با هرگونه دخالت خارجی است.

تفاوت واکنش افکار عمومی جهانی: مشروعیت مردمی نظام ایران موجب می‌شود حمله به چنین کشوری، حتی به صورت یک عملیات مقطعی با مخالفت افکار عمومی جهانی و برخی قدرت‌های برتر مانند روسیه و چین واقع شود. گر چه به دلیل تبلیغات رسانه‌ای نمی‌توان بر اولی و به دلیل تجربه جنگ تحمیلی نمی‌توان بر دومی حساب صددرصد باز کرد، اما به هر حال هزینه‌ای که آمریکا و متحدانش بر اثر حمله احتمالی به ایران (که در حال تعامل و مذاکره با نهادها و قدرت‌های بین المللی است) از اعتبار خود در افکار عمومی جهان می‌دهند، چندین برابر عملیات نظامی علیه عراق خواهد بود.

موضوعات: عیدغدیر, بازرسی نظامی 5+1از ایران  لینک ثابت