اهداف تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگي به دنبال نفي هويت فرهنگي و ملي كشور مورد هجوم، جهت سلطه فكري و ‌فرهنگي از طريق تغيير باورها، رفتارها، روشها و آداب و رسوم زندگي فردي و اجتماعي آن ملت، منطبق با الگوهاي فرهنگ مهاجم خواهد بود.

هدف اولیه تهاجم فرهنگی از میان بردن یا تضعیف فرهنگ بومی و سپس جایگزینی آن با فرهنگ وارداتی مورد نظر است ، از طرف دیگر در تهاجم فرهنگی استعمارگران خصوصیات خوب و پسندیده خود را به سایر کشورها و ملت ها صادر نمی کند بلکه به صدور خصوصیاتی می پردازند که با ایجاد غفلت در انها از طریق دور شدن از فرهنگ ملی بومی ، زمینه غارت و چپاول منابع این کشور ها را فراهم کنند .

«‌مهاجم فرهنگي» سعي مي‌كند با استفاده از برتري اقتصادي، سياسي، نظامي، اجتماعي و فن آوري، به مباني انديشه و رفتار يك ملت هجوم آورد و با تجديد، ‌تضعيف، تحريف و احياناً نفي زمينه های حاكميت انديشه، ارزشها و رفتارهاي مطلوب خويش را فراهم آورد.

هویت کلید واژه اصلی و مقصد نهایی تهاجم فرهنگی است.


سبب شناسي تهاجم فرهنگي

چرا دشمنان در پی تهاجم به فرهنگ ما هستند؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی های متعدد به علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی اشاره نموده اند. در مجموع می توان با استناد به رهنمودهای ایشان، علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی را در چهار دسته بر شمرد:

الف) احیاء و اعتلای اسلام انقلابی در ایران و جهان

در این زمینه مقام معظم رهبری با تاکید بر شواهد تاریخی معتقدند که اسلام هرگاه در چهره واقعی خود آشکار شده با دشمنی‌ای شدید مواجه شده است و هرگاه از چهره واقعی خود خارج شده، دشمنی ها نیز کم شده است.به این معنا، اسلامی که محافظه کار است و با ظلم و فساد دمساز و دمخوار باشد مورد دشمنی قدرتهای بزرگ قرار نمی گیرد.اما اسلامی که با ظلم و زورگویی در افتد و چپاولگری و فساد را محکوم کند باید انتظار دشمنی ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهای غارتگر و سلاطین فاسد را داشته باشد.

به این ترتیب مواجهه قدرتهای مسلط عالم با انقلاب اسلامی نیز به علت احیاء اسلام انقلابی است که «ظلم و فساد و انحطاط اخلاقی را در محیط زندگی بشر تحمل نمی کند»  و لذا «برای نظامهایی که بر پایه ظلم و فساد و انحطاط بنا شده اند، خطری حقیقی است ».
به همین علت کینه ورزی قدرتهای استعماری و آمریکا با انقلاب اسلامی و اسلام «چه با شیوه های فرهنگی و چه سیاسی بازور و سر نیزه از روی احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاینده اسلام است ».

ب) انقلاب اسلامی، آغاز عصر دین و معنویت

از دیدگاه مقام معظم رهبری، با ظهور انقلاب اسلامی در ایران و تداوم آن، باورها و اعتقادات مذهبی نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی بلکه در سطح جهانی و در کشورهایی که با روش های ضد مذهبی زندگی کرده اند، گسترش یافته و اعتنا به معنویت و فضایل انسانی رشد کرده است، در حالیکه «نظام سلطه جهانی بر این بود که دین و معنویت را به کلی از متن زندگی حذف کند و جامعه بشری را یک جامعه بی دین و بی ایمان و بی اعتقاد به ارزشهای الهی تربیت نماید، این دوران جدید درست به عکس آن سیاستها عمل کرد».

از طرفی «خصوصیت دیگران این عصر جدید معنا بخشیدن به ارزش انسانها و حضور مؤثر توده های میلیونی مردم در دوران جدیدی است که بوسیله امام ما آغاز شده و دایره آن منحصر به ایران هم نیست.توده های مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده‌اند و آنها هستند که جریان‌ها را هدایت می کنند».

در حالیکه «دهها سال بعد از جنگ دوم بین الملل قدرتهای مسلط بر عالم همه مردم دنیا را عادت داده بودند تسلیم خواستهای آنها باشند و در مقابل اراده قدرتهای جهانی حرفی نزنند و اراده ای از خودشان بروز ندهند..».

به این معنا گسترش معنویت و گرایش به مذهب و نیز گسترش ایده استقلال طلبی با تاکید بر حضور مردم در تعیین سرنوشت خود، عرصه را بر فعالیتهای فرهنگ سلطه تنگ می نماید.

از طرف دیگر، تشکیل یک حکومت دینی در عصر جدید، در دنیایی که فرهنگ سلطه و سرمایه داری بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید دارد، نیز بین فرهنگ سلطه و سرمایه داری با فرهنگ انقلاب اسلامی تعارض ایجاد می شود.مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«اکنون مدنیت بشری شاهد آن است که کشوری با نظام ولایت فقیه یعنی حاکمیت دین و تقوا اداره می شود.این برای بشریت که انواع نظامهای بشری را آزموده و در هیچ یک درمان دردهای اساسی خود را نیافته، آزمایشی مهم و تعیین کننده است…اگر این نظام مقدس بتواند جسم و جان انسانها را به آرامش و آسایش برساند، فقر، جهل، بی ایمان، تبعیض و بی‌عدالتی را ریشه کن کند و در صحنه جهانی با این دردهای مزمن بشر به مبارزه برخیزد، بزرگترین خدمت را به تاریخ انسانیت عرضه کرده و راهی تازه به روی آنان گشوده است ».

سلطه و فرهنگ غربی پیروزی و اثبات کارایی این سیستم دینی را تحمل نمی کند. بنابر این تلاش خواهد کرد به طرق مختلف آن را زیر سؤال ببرد.


ج) جمهوری اسلامی ایران، ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام

از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از دلایل اصلی تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، محوریت جمهوری اسلامی ایران، بعنوان ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام است. ایشان در این خصوص می فرمایند: «بدیهی است که آماج اصلی همه توطئه هایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شده جمهوری اسلامی بود که ام القرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب می شود…جنگ تحمیلی هشت ساله، و محاصره اقتصادی و انواع حملات بی شمار سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی در حقیقت با انگیزه فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت ».

«عصبانیت دستگاه استکبار و به خصوص آمریکا از این است که می بیند بیداری اسلامی در سرتاسر جهان دارد و روز به روز بیشتر می شود. اینها امیدوار بودند با گذشت زمان، شعارهای جمهوری اسلامی در دنیا کهنه و بی اثر بشود، لکن نشد».

و همچنین می افزایند:

«آن مقدار که دستگاههای استکبار جهانی اعم از دستگاههای تبلیغاتی، فرهنگی و دستگاههای سیاسی، نظامی و اقتصادی علیه دعوت اسلامی، و به خصوص مرکز دعوت انقلابی اسلام، یعنی ایران اسلامی تلاش و فعالیت کرده اند، علیه هیچ حادثه و پدیده دیگری از سوی استکبار جهانی و متولیان نظام حاکم بر جهان تلاش نشده است ».



د) ضدیت انقلاب اسلامی با نظام سلطه حاکم بر جهان

یکی از دلایل تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، تعارض انقلاب اسلامی با نظام سلطه سیاسی و فرهنگی قدرتهای بزرگ است.

«جمهوری اسلامی با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است، …اینکه در میدان زندگی و سیاست چند کشور از کشورهای بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم، و اینکه فرهنگ فساد و ابتذال از جوامع اروپایی و آمریکایی باید سرازیر و سرریز بشود به سمت جوامع دیگر که هر کدام فرهنگ خاص خودشان را دارند، این را قبول نداریم، و اینکه هر چه اروپایی خوب می داند، باید به نظر همه ملتها خوب باشد، و لو در نظر فرهنگ خود آن ملت پسندیده نباشد و هر چه را اروپایی بد می داند باید در نظر ملتها بد باشد و لو از نظر فرهنگ آن کشورها بد نباشد - مثل وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم…ما با این مبارزه کردیم و مبارزه می کنیم و هر جا اسلام باشد با این سلطه گری مبارزه می کند و لذا با اسلام مخالفند».

اما برخی علل و اسباب دیگر تهاجم فرهنگی دشمنان را می توان اینگونه برشمرد:

1- نگراني كشورهاي استكباري از پيشرفت و گسترش فرهنگ اسلام بخصوص ايران.

2- از بين بردن ارزش ها و روحيه انقلابي مردم كه به حركت استحماري اسبكبار جهاني را بي اثر و كُند مي كند.

3- دگرگون سازي انديشه ها و آرمانهاي الهي مردم و از بين بردن ايمان الهي آنان و حاكميت بخشي به ارزش هاي مادي و ترويج دنيا گرائي كه منافع بيگانگان را تضمين مي كند.

4- تضعيف فرهنگ خود باوري و استقلال ، از بين بردن وحدت ملي و القاء تعارض بين توسعه كشور و ارزشهاي انقلاب اسلامي.

5- ايجاد روحيه يأس و نا اميدي و نشان دادن عدم كار آيي حكومت ديني و الگوئي انقلاب اسلامي.

موضوعات: عیدغدیر, هدفهای تهاجم فرهنگی وراههای مقابله با ان  لینک ثابت