این متن بسیارآموزنده وارزشمنداست:

درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت:
من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت:
ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.
معراج السعادت (ملااحمد نراقی)

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی, از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

خواجه عبدالله انصاری

 

موضوعات: الگوسازی  لینک ثابت