عبادت پیامبر
چون پاسى از شب مى‏گذشت رسول‏ خداصلى الله علیه و آله از بستر برمى‏خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آیاتى چند از قرآن كریم، در گوشه‏اى به عبادت مى‏پرداخت و اشك مى‏ریخت. بعضى از همسرانش كه او را به این حال مى‏دیدند مى‏گفتند: تو كه گناهى ندارى چرا این قدر اشك مى‏ریزى؟ مى‏فرمود: آیا بنده شاكر خدا نباشم؟

امّ سلمه مى‏گوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریكى ایستاده، دست‏ها را بلند كرده، اشك مى‏ریزد و مى‏گوید: خدایا! هرچه نعمت به من داده‏اى از من مگیر، دشمنم را خشنود مكن، به بلاهایى كه مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مكن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما كه بخشوده شده‏اى! فرمود: هیچ كس از خدا بى‏نیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شكم ماهى زندانى شد.

چون ماه رمضان مى‏رسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مى‏كرد، به هنگام نماز مى‏لرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مى‏خواند ركوع و سجود آن را طول مى‏داد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مى‏خواند بسیار عادّى و ساده برگزار مى‏كرد. به یكى از یارانش كه امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مى‏ایستى سعى كن بعد از حمد، سوره كوچكى قرائت كنى و نماز را طول ندهى.

لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است

موضوعات: سیره پیامبر گرامی اسلام (ص)  لینک ثابت