سبک زندگی؛
 
اعتقاد به روزی رسانی خدای متعال، جزو مسلمات آموزه‌های قرآنی و دینی است؛ لذا کاهش جمعیت به هر روش و توجیحی، به خاطر ترس فقر و مشکلات اقتصادی بر خلاف روح ایمان و فلسفه اسلام است. به طوری‌که قرآن در این باره می‌فرماید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ؛ فرزندانتان را از بیم فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی می‌دهیم.»[1]
 
اعتقاد به روزی رسانی خدای متعال، جزو مسلمات آموزه‌های قرآنی و دینی است، لذا کاهش جمعیت به هر روش و توجیحی، به خاطر ترس فقر و مشکلات اقتصادی بر خلاف روح ایمان و فلسفه اسلام است. به طوری که قرآن در این باره می‌فرماید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ؛ فرزندانتان را از بیم فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی می‌دهیم.»[1]
و در جایی دیگر از قرآن کریم در مورد رزق و روزی بندگان آمده است؛ «وَ فِی السَّمَآء رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ فَوَرَبّ السَّمَآء وَ الارْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَآ أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ؛ و رزق شما و هر چه به شما وعده شده در آسمان است، پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این(مطلب که روزى شما در آسمان است) حقّ است(از علم ازلى الهى گذشته و در لوح محفوظ درج شده و به مرحله اجرا در آمده است) همان‏گونه که شما(وقت تکلم مى‏دانید که) حرف مى‏زنید.»[2]
بدین معنی که رزق و روزی ما و تمام وعده‌های الهی، همگی به طور حتم در آسمان است و مسلم بودن آن، بدون هر گونه شک و شبهه‌ای است؛ همان طور که یقین به نطق و سخنانی که بر زبان جاری می‌کنیم، داریم.
همچنین قرآن در مورد ارتباط تقوای الهی و رزق و روزی می‌فرماید: «وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَهَ بَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَهُ لِکُلّ شَیْ ءٍ قَدْرًا؛ و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‌کند و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى‌دهد و هر کس بر خداوند توکل کند، کفایت امرش را مى‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است.»[3]
این آیه شریفه به پنج نکته کلیدی و مهم اشاره دارد؛
1. فردی که در زندگی تقوای الهی را پیشه گیرد، هیچ وقت در زندگی به بن بست نمی‌رسد و حتما راه مفرّی پیدا خواهد کرد.
2. همیشه روزی خدا، از راه و طریقی که فرد هرگز گمان نمی‌کرده، نصیب او می‌شود.
3. کسی که در امور زندگی خود خدا را در نظر بگیرد، مسلما خدای برای او بس است.
4. هیچ چیزی جلو دار خواست و اراده خدای متعال نیست و هر امر و اراده‌ای که بکند، به آن می‌رسد.
5. خدای حکیم برای هر چیزی، اندازه و مقدار معینی قرار داده است که کم و زیاد نخواهد شد؛ «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛ هیچ جنبنده‌ای در روی زمین نیست، جز آن‌که روزی او بر عهده خداست و موضع و مکانش را می‌داند، زیرا همه در کتاب مبین آمده است.»[4] این آِیه شریفه به وضوح می‌رساند که روزی تمام جنبندگان به عهده خدای متعال است.
همچنین در قرآن کریم، کشتن فرزند به دلیل فقر و تنگدستی، بسیار مورد نکوهش واقع شده است. آیاتی در قرآن آمده که به طور مستقیم به این موضوع می‌پردازد. در سوره مبارکه اسراء چنین آمده است: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً؛ و فرزندان خود را از ترس فقر و تنگدستی نکشید، ماییم که آنها و شما را روزی می‌دهیم حقا که کشتن آنها گناهی است بزرگ.»[5]
بر اساس این آیه و آیه 151 سوره انعام که اول پارگراف آمده است، کشتن فرزندان از گناهان است و چنان چه والدین، فرزندان خود را به دلیل ناتوانی مالی از بین ببرند، مرتکب گناهی بزرگ شده‌اند. آیات کتاب قرآن اشاره دارد که رزق و روزی را خدا مشخص می‌کند و اوست که بندگانش را برکت خواهد داد.
این سخن هرگز به معنای آن نیست که والدین نسبت به فرزندان خود صاحب حق و مسئولیتی نیستند؛ بلکه بر آنها وظایفی نهاده شده که باید در انجام آنها کوشا باشند؛ البته نه آن گونه که خود با مشکل خاصی روبه‌رو شوند.
 
باروری و برتری
خدای متعال، زاد و ولد موجودات را لطف و مرحمت و نشانه‌ای از قدرت بی‌پایان خود در قرآن کریم می‌خواند. برای مثال در آیه 12 سوره نوح می‌خوانیم؛ «وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَاراً؛ ‏و با اعطاء دارائی و فرزندان، شما را کمک می‌کند و یاری می‌دهد و باغ‌های سرسبز و فراوان بهره شما می‌سازد و رودبارهای پر آب در اختیارتان می‌گذارد.‏»[6] و همچنین در آیه 6 سوره اسراء آمده است؛ «ثُم‌َّ رَدَدْنَا لَکُم‌ُ الْکَرَّة‌َ عَلَیْهِم‌ْ وَ أَمْدَدْنَاکُمْ‌ بِأَمْوال‌ٍ وَ بَنِین‌َ وَ جَعَلْنَاکُم‌ْ أَکْثَرَ نَفِیرَاً؛ سپس شما را بر آنها چیره مى‏کنیم و شما را به وسیله دارایی‌ها و فرزندانى کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر(از دشمن) قرار مى‏دهیم.»[7]
بر طبق آیات قرآن کریم، افزایش فرزند و باروری زیاد، همراه با مال و ثروت و ملک از جمله مصادیق الطاف الهی بر شمرده می‌شود. در مقابل، انسان‌های گناهکار اگر چه دارای فرزند زیاد هم باشند، ولی به دلیل سرگرم شدن به باطل‌ها و زشتی‌ها، عاقبت مجازات شده و قومشان اگر چه زیاد هم باشد، همگی نابود خواهند شد؛
«کَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَ أَکْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ کَالَّذی خاضُوا أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ (شما کافران و منافقان) همانند کسانی هستید که پیش از شما بودند و قدرت آنها بیش از شما و اموال و اولاد آنها فزونتر از شما بود، پس، از نصیب(دنیای) خود بهره مند شدند، شما نیز از نصیبتان بهره مند شدید همان گونه که آنها که پیش از شما بودند از نصیبشان بهره مند شدند و(در گناه و شهوات) فرو رفتید چنان که آنان فرو رفتند آنها عمل‌ها(ی خیر) شان در دنیا و آخرت باطل و تباه شد(در دنیا خوش نامی، دعای مسلمین و توفیقات غیبی و در آخرت پاداش های نیکو را نیافتند) و آنها همان زیانکارانند.»[8]
 
باروری و تبعیض جنسیتی
زمانی، دین مبین اسلام در سرزمین وحی یعنی؛ عربستان ظهور کرد که زن در جامعه آن روزگار، عنصری بی ارزش تلقی می‌شد و در مقام نازلتری نسبت به مرد قرار می‌گرفت، لذا در آن روزگار، آنها دختران نوزاد خود را پس از به دنیا آمدن، زنده به گور می‌کردند؛ در سوره نحل چنین آمده است؛ «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ* یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ؛ و هرگاه به یکی از آنها تولد فرزند دختر را خبر دهند، چهره‌اش از شدت خشم سیاه می‌شود، ولی از ابراز غم درونی و خشم خویش خودداری می‌کند.* او به واسطه خبر تولد فرزند دختر و احساس ننگ، از خانواده خود کناره می‌گیرد، از دیار خود متواری می‌شود و در تردید است که آیا نوزاد خود را با خودداری نگه دارد یا زنده به گور کند؟ این داوری نادرست است که بین دختر و پسر تبعیض قائل می‌شوند.»[9]
از طرفی، خدای متعال در قرآن کریم، زنده به گور کردن دختران تازه به دنیا آمده را، نشان دهنده جهل و نادانی افراد معرفی می‌کند؛ «قَدْ خَسِرَ الَّذینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ؛ آنها که فرزندان خود را از روی سفاهت و نادانی کشتند و نیز آنچه را خدا رزق آنها قرار داده بود، با دروغ بستن به خالق، تحریم کردند، مسلماً زیان کار شدند، آنها به واقع گمراه شدند و اساسا آنها هدایت نیافته بودند.»[10]
بر طبق این آیه، پدر و مادرانی که بعد از به دنیا آوردن فرزند دختر خود، او را می‌کشتند، نه تنها مرتکب گناه بزرگی شده‌اند، بلکه رزق و روزی را که همراه با نوزاد متولد شده، از سوی خدا ارسال شده بود، نیز رد کرده‌اند.
 
باروری و اراده خداوند
با نگاهی به آیات قرآن در مورد باروری و خواست و اراده خدای متعال، به این نتیجه می‌رسیم که زاد و ولد، پاداشی از جانب خدای متعال نسبت به بندگان مؤمن و پرهیزگار است.
حضرت مریم و زکریاء هر دو به خاطر پاکدامنی و سرشت پاکی که در سرلوحه کار خود داشتند، پاداش گرفتند و آن پاداش چیزی جز تولد فرزند صالح نبود؛ «قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی‏ وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی‏ بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ مریم گفت: پروردگارا، چگونه ممکن است مرا فرزندی باشد در حالی که هیچ مردی مرا لمس نکرده است؟ فرشته گفت: خداوند بدین گونه هر چه را اراده فرماید خلق می‌کند و چون اراده به بودن چیزی فرماید، به آن می‌فرماید: موجود شو و بر اثر این امر، آن چه اراده فرموده، موجود می‌شود.»[11]
نمونه و مصداق دیگری که خواست و اراده خدای متعال در مورد باروری بیان شده، مربوط به ولادت حضرت یحیی علیه‌السلام است. «وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ* فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعینَ؛ ای پیامبر، از زکریا یاد کن، آن گاه که پروردگار را خواند و عرض کرد ای پروردگار من! مرا بدون فرزند و وارث نگذار، اگر چه تو وارث ابدی بندگان هستی.* پس ما دعای او را مورد اجابت قرار دادیم و یحیی را به او عنایت فرمودیم و همسرش را از بیماری نازایی بهبودی بخشیدیم.»[12]
پس آنچه که باعث زاد و ولد می‌شود، با خواست و اراده خداست؛ «أَفَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ* أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ؛ آیا نطفه‌ای را که که در رحم همسر خود می‌ریزید، ملاحظه کرده‌اید. آیا شما خالق نطفه و بچه هستید یا ما؟»[13]
بنابراین همگی این آیات ذکر شده، دلالت بر اراده، قدرت و تسلط خداوند بر امر باروری همچون تمامی پدیده‌ها اشاره دارد؛ زیرا اگر او نخواهد هرگز چنین نخواهد شد؛ «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ؛ خداوند پدر شما، آدم را از خاک آفرید و سپس فرزندان او را از نطفه آفرید و برای شما انسان‌ها جفت قرار داد و هیچ زنی باردار نشود و نزاید، مگر اینکه این موضوع نزد خدا دانسته است و بر اساس مشیّت ازلی نظم یافته و به طور مقدّر این روال در زندگی بشر ادامه دارد و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند و هیچ کس از عمرش کم نمی‌شود، مگر اینکه همه این احوال در پی تقدیرهای الهی با رمز خاص در لوح محفوظ ثبت شده است و همه این امور بر خدا آسان است.»[14]
 
باروری و کیفیت جمعیت
نکته مهم و اساسی که در قرآن کریم وجود دارد، توجه به زاد و ولد انسان‌های شایسته و مومن است؛ به عبارت دیگر آن چه که اهمیت دارد، افزایش تعداد جمعیت نیکوکاران و صالحان است.
در سوره اعراف، به خلقت اولین انسان و اولین بارداری اشاره شده است. بر اساس آیات این سوره، حضرت آدم و حوا علیهماالسلام از خدا درباره مسائلی چون جنسیت، قوی بودن یا شرایط جسمانی و خصوصیات ظاهری فرزندشان تقاضایی ندارند؛ بلکه خواهان فرزندی صالح و نیکوکار هستند؛ «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ؛ او خدایی است که(همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس هنگامی که با او آمیزش کرد، حملی سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهای خود ادامه می‌داد و چون سنگین شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند، اگر فرزند صالحی به ما دهی، از شاکران خواهیم بود!»[15]
با این اوصاف، در آیات قرآن کریم، باروری هدیه‌ای از سوی خدا به بندگان و پیروان شایسته معرفی شده است.
اهمیت این موضوع، هنگامی دو چندان می‌شود که بر اساس آیات قرآن، حتی افرادی که شرایط زاد و ولد را ندارند به اذن و اجازه و امر الهی، صاحب فرزند خواهند شد. تولد حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهماالسلام که هر دو از پیامبران الهی هستند، نمونه‌ای از این گونه باروری‌هاست.
روایت‌ها و احادیث فراوانی از معصومین و بزرگان و مبلغان دین در خصوص فضیلت فرزندآوری و افزایش جمعیت جوامع مسلمان وجود دارد. این موضوع وقتی اهمیت مضاعف می‌یابد که با نگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی عصر ظهور قرآن و پیدایش دین مبین اسلام، در می‌یابیم نقش جمعیت، نقشی بسیار تعیین کننده بوده است.
در آیات کتاب آسمانی آیین یهود، آیات بسیاری در خصوص افزایش بی‌حد و حصر جمعیت و تکثیر نسل به چشم می‌خورد. بخش‌هایی از این کتاب آسمانی مملو از احکام و آموزه‌هایی است که پیروان باید در خصوص زاد و ولد انجام دهند، اگر چه در این کتاب هرگز به روشنی قرآن، از برتری، فضیلت یا کیفیت جمعیت سخنی به میان نیامده است.
در سفر پیدایش گفت و گوی خدا با حضرت نوح علیه‌السلام چنین است؛ «و اما شما(نوح) فرزندان زیاد بیاورید و زمین را پر سازید.» یا در جای دیگر آمده است؛ «خدا، نوح و پسرانش را برکت داد و به ایشان فرمود: بارور و زیاد شوید و زمین را پر سازید.» در انجیل، کتاب آسمانی مسیحیان، اگر چه اشاره‌ای مستقیم به افزایش جمعیت نشده، امّا به مسائل دیگری؛ چون طول عمر یا افزایش سن اشاره شده است که در نهایت می‌تواند در تعداد جمعیت اثرگذار باشد.
ذکر این نکته هم لازم و ضروری به نظر می‌رسد، که آیات مطرح شده در قرآن بر رشد جمعیت متناسب تاکید دارد. از منظری دیگر، قرآن کریم همچون سایر کتب آسمانی، مسآله فرزندآوری را ارزشمند می‌داند و به افزایش جمعیتی صالح، نیکوکار و با تقوا تاکید دارد.
منابع:
[1]. سوره انعام، 151
[2]. ذاریات، آیات 22 و 23
[3]. طلاق، آیات 2 و 3
[4]. هود، 6
[5]. اسراء، 31
[6]. نوح، 12
[7]. اسراء، 6
[8]. توبه، 69
[9]. نحل، 58 و 59
[10]. انعام، 140
[11]. آل عمران، 47
[12]. انبیاء، آیات 89 و 90
[13]. واقعه، آیات 58 و 59
[14]. فاطر، 11
[15]. اعراف، 189
ع
موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت